در روز عید قربان، روز بندگی و فداکاری، یکی از مردان بزرگ اسارت، آزاده نستوه و افسر مؤمن ارتش جمهوری اسلامی، سرهنگ حاج حشمتالله برچلو(عزیزالهی)، پس از سالها بیماری و رنج، به دیدار یاران شهیدش شتافت.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان،
در روز عید قربان، که روز قربانی شدن برای رضای خداوند و تجدید عهد با مسیر ابراهیمی است، آزاده سرافراز و افسر مؤمن و خوشاخلاق ارتش جمهوری اسلامی ایران، حاج حشمتالله برچلو(عزیزالهی) پس از سالها تحمل درد، رنج و بیماری، دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست.
سرهنگ برچلو، از پیشتازان دفاع از انقلاب اسلامی و از فرماندهان خستگیناپذیر روزهای آتش و خون بود. او که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در صف مقدم مقابله با ضدانقلاب ایستاده بود، با آغاز جنگ تحمیلی، از طریق لشکر زرهی ۹۲ اهواز راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. نخستین جراحت را در همان روزهای آغازین جنگ تجربه کرد؛ اما این زخم، مانع بازگشت دوبارهاش به جبهه نشد.
در قامت یک افسر مؤمن و فرماندهی شجاع، در عملیاتهای متعدد حضور یافت و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد. تا اینکه در عملیات رمضان، با پیکری مجروح به اسارت نیروهای بعثی درآمد و حدود صد ماه از عمر خویش را در اردوگاههای عراق با سربلندی، ایستادگی و مجاهدت گذراند.
آزاده علی علیدوست(قزوینی)، از همرزمان آن مرحوم، دربارهاش میگوید:
«او خستگی نمیشناخت. در راه دفاع از میهن اسلامی، شب و روز نمیشناخت. دشمن از او حساب میبرد. در اسارت، خود را درجهدار معرفی کرده بود. رفتار و نفوذ معنویاش باعث شد مورد آزار و شکنجههای سختی قرار گیرد.»
دشمن بعثی بارها وی را شکنجه کرد. در موصل ۲
او را بهعنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار اسرا شناخته و بههمراه سه تن
دیگر به مدت یک ماه در سلول انفرادی زندانی کرده و روزانه شکنجه میکردند.
در موصل ۱ او را فلک کردند و آنچنان زدند که برای مدتها توان راه رفتن را از دست داد و حتی از ملاقات محروم شد. در اردوگاه تکریت،
وی را سه شبانهروز از سقف آویزان کرده بودند و آنقدر شکنجه داده بودند
که بیهوش شد و تا مرز شهادت رفت. دشمن او را از اردوگاهی به اردوگاه دیگر
تبعید میکرد تا از تأثیرگذاریاش بکاهد، اما هرگز نتوانست اراده پولادین
این افسر مومن را در هم بشکند.
با وجود جایگاه نظامی، سرهنگ برچلو در اسارت به یک نیروی فرهنگی فعال
بدل شده بود؛ تمام تلاشش بر آن بود که روحیه اسرا را حفظ کند و در
سختترین شرایط، امید و ایستادگی را در دل آنان زنده نگه دارد. رفتار
پدرانه، اخلاق خوش، تهجد و عبادت شبانه، و ایمان استوارش، از او الگویی
درخشان برای دیگر آزادگان ساخته بود.
علیدوست در خاطرهای از سالها پس از آزادی، میگوید:
«پانزده سال بعد از اسارت دیدمش. با همان شوق و همان نیت، میگفت: هنوز منتظرم تا به فلسطین بروم و در جنگ با اسرائیل به شهادت برسم... اما سالها زمینگیر و بیمار بود؛ در غربت و گمنامی زیست و امروز به دیدار حق شتافت.»
بیتردید، سرهنگ حاج حشمتالله برچلو(عزیزالهی) نمونهای تمامعیار از یک افسر متعهد، آزادهای نستوه و انسانی وارسته بود که در مسیر ایمان و ایثار، تا واپسین نفس ایستادگی کرد. فقدان این مرد بزرگ، ضایعهای تلخ برای جامعه آزادگان، ارتش جمهوری اسلامی ایران و خانواده ایثار و مقاومت است.
خدایش رحمت کند و با سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام محشور فرماید.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com