سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
/ خاطـرات

خاطرات آزادگان

مردی که در دوران سخت زندگیش با صلابت، مقاومت و بردباری زیست
روایت آزاده حسن بهشتی‌پور
حاج عبدالله یزدانی در عمل به ما درس می‌داد، نه در حرف. او در کنار کسانی کار می‌کرد که هر یک به نوعی از موقعیت خود در آشپزخانه برای گذران شرایط سخت اسارت استفاده می‌کردند، اما با بزرگواری و اخلاق نیکو به ما یاد می‌داد چگونه می‌توان در میان سختی‌ها آرامش داشت، چگونه با گذشت از خطای دیگران و محبت بی‌چشم‌داشت، حتی خطاکاران را تحت تأثیر قرار داد.
از بغداد تا مرز خسروی، هر لحظه انتظار آزادی شیرین بود
فرزان آذرپناهی در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
فرزان آذرپناهی از آزادگان اردوگاه موصل ۱ می‌گوید: از بغداد تا مرز خسروی، هر لحظه انتظار آزادی برای ما شیرین و پرهیجان بود.
حسرت سال‌های دوری از وطن با استقبال مردم به فراموشی سپرده شد
داور عنبری در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
آزاده داور عنبری، لحظه ورودش پس از سال‌ها اسارت را چنین توصیف کرد: وقتی به محله تهران‌پارس رسیدیم، من را روی دوش گرفتند و با استقبال گرمی روبرو شدم. آن لحظه حسرت سال‌های دوری و سختی‌های اسارت فراموش شد.
شب آزادی با دیدن ستاره‌ها برایم زیباترین شب اسارت شد
امیری هنزکی در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
آزاده امیری هنزکی از اردوگاه عنبر درباره آخرین شب اسارتش در عراق گفت: آن شب برای اولین بار در طول اسارت، در آسایشگاه باز ماند و توانستیم آسمان شب و ستاره‌ها را ببینیم. همان شب برایم زیباترین شب زندگی شد.
آنچه در اسارت آموختیم، بی‌اعتمادی به دنیاست
محمدحسن جامی در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
درس بزرگ سال‌های اسارت، به‌گفته آزاده محمدحسن جامی، بی‌اعتمادی به دنیا و پایبندی به مسیر انقلاب اسلامی بود. مسیری که تا پایان عمر ادامه دارد.
پس از ۸ سال اسارت در روز آزادی طلوع خورشید را دیدم
علی نوایی‌زاده در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
ساخت پروژکتور با قوطی و ذره‌بین، زندگی جمعی مانند یک کشور کوچک، و لحظه دیدن نخستین طلوع خورشید پس از هشت سال؛ بخشی از خاطرات علی نوایی‌زاده است.
در اسارت خواب آزادی می‌دیدیم و در آزادی کابوس اسارت
رسول حاجی‌صادقی در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
در اسارت خواب آزادی می‌دیدیم و در آزادی خواب اسارت. این جمله حاجی‌صادقی، تصویری روشن از تلخی‌ها و شیرینی‌های دو دنیای متفاوت است.
یک لیوان آب ساده در لحظه آزادی برایم مثل رؤیا بود
عارف بیدمشکی در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:
عارف بیدمشکی، خاطره عطش و سختی روزهای پایانی اسارت را چنین روایت می‌کند: در مسیر آزادی حتی جرعه‌ای آب به اسرا نمی‌دادند و همین تشنگی، نوشیدن یک لیوان آب ساده در لحظه آخر اسارت را به رؤیا بدل کرد.
سفر معنوی در دل بازی تبلیغاتی؛ ماجرای اعزام آزادگان به زیارت کربلا
برگرفته از روایت سید احمد قشمی در امتحان سخت؛
سکوت اسرا در برابر خبر اعزام به عتبات، مأموران بعث را غافلگیر کرد. آن‌ها تصور می‌کردند شور و هیجان اردوگاه را فرا بگیرد، اما واکنشی که دیدند، داستان این سفر را به مسیری دیگر برد.
فیلم| لحظه ورود اسرای ایرانی به وطن پس از سال‌ها اسارت
کاروان اسرای ایرانی پس از سال‌ها اسارت از مرز خسروی وارد خاک کشور می‌شوند و در میان استقبال گرم مردم و خانواده‌ها، نخستین گام‌ها را بر سرزمین میهن برمی‌دارند.
« قبلی صفحه ۱ از ۵۰ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »

آخرین خاطرات

پس زمینه خبرنگار افتخاری
صفحه ویژه سید آزادگان