خاطرات آزاده روحانی عیسی نریمیسا؛
حجت الاسلام والمسلمین عیسی نریمیسا از رزمندگان و آزادگان دفاع مقدس در گفتگویی به بیان خاطراتی از شهید چمران، روحانی شهید شریف قنوتی و مسجد جامع خرمشهر پرداخت که خواندنی است.
خاطره آزاده محسن جام بزرگ؛
دو نفری مرا به جلوی حمام بردند. سرم را کمی کج کردم و بالا آوردم تا آب روی گچها نریزد. یکی با آفتابه آب میریخت و یکی میشست، چه شستنی! گربه شورترین حمام عمرم را با آبی سرد در هوایی سرد در آغاز اسفند ماه را هرگز از یاد نمیبرم.
روایتی از اسارت شهید غریب اسارت محمد رضایی؛
بچههای آشپزخانه اردوگاه به ما گفتند که علی آمریکایی و عدنان، محمد را به حمامی که خود عراقیها از آن استفاده میکردند، منتقل کردند. عدنان برای آخرین مرتبه قسم خورد که اگر محمد حرف نزند او را خواهد کشت.
در هنگام آزادی حدود 80 الی 85 نفر از اسرای منافق بخاطرتهدید از طرف دیگر اسرا بعلت همکاری با نیروهای دشمن و آزار و اذیت اسرا، به ایران نیامده و در عراق ماندند و بعداً به طرف ترکیه فرستاده شدند.
خاطرات آزاده محمود جعفری کلکناری؛
آزاده محمود جعفری کلکناری دیدگاهش درباره اسارت را اینگونه بیان میکند: از نظر من اسارت از بعد معنوی یعنی استقامت، مقاومت و ایمان و از بعد مادی یعنی فلاکت.
خاطره آزاده سید رسول عمادی؛
سید رسول عمادی سال ۵۹ که خرمشهر گرفتار جنگ شد در آنجا سکونت داشت. اوایل تابستان سال ۶۱ برای اولین بار به جبهه اعزام شد و در شهریور همان سال اسیر شد.
حاج آقا ابوترابی(ره) فردی است که میشل مسیحی، رئیس هیئت صلیب سرخ جهانی در عراق، درباره شخصیتش اینگونه گفته است: “اگر دنیا بر محور وجودی ابوترابی بچرخد، عالم گلستان می شود.”
خاطره آزاده حسن اسلامپور کریمی؛
اسرای ایرانی دربند رژیم بعث عراق همه تلاش خود را میکردند تا کمی از سختیهای اسارت را کم کنند. آنان با توسط به معنویات راه دشوار اسارت را به گونهای متفاوت سپری کردند.
گفتگو با آزاده علی اقبالی؛
لحظه اسارت برایم سختترین لحظه بود. درحالیکه میخواستم با دشمن بجنگم و از کشورم دفاع کنم اسیر شدم. دوران اسارت بهقدری برایم سخت و تلخ بود که نتوانستم شیرینی آزادی را حس کنم.
سیدمهدی مدرسی پس از شرکت در کنکور پزشکی، راهی جبهه میشود. حضورش در جبهه به درازا نمیکشد چون در عملیات والفجر مقدماتی در چنگ دشمن بعثی اسیر میشود.