سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

نامه‌ کوبنده سید آزادگان در محکومیت جنایات رژیم غاصب صهیونیستی

نامه‌ کوبنده سید آزادگان در محکومیت جنایات رژیم غاصب صهیونیستی
در ایام حمله اسرائیل غاصب به جنوب لبنان، یک روز در یکی از آسایشگاه‌ها برنامه تئاتر و سرود اجرا می‌شد و صدای گروه سرود بسیار بلند بود؛ به گونه‌ای که سرباز عراقی از وسط اردوگاه صدا را شنید و با سرعت خود را به درِ آسایشگاه رساند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، کتاب «ابر فیاض» نوشته علی علیدوست (علی قزوینی) است و حاوی خاطرات معنوی از سید آزادگان، حجت‌الاسلام شهید «سید علی‌اکبر ابوترابی» بوده و توسط انتشارات«پیام آزادگان» منتشر شده است.

برای خرید این کتاب اینجا کلیک کنید

مطلبی که از این کتاب انتخاب شده، مربوط به زمانی است که رژیم غاصب به جنوب لبنان حمله کرده بود و اسرا در اردوگاه مراسم یادبودی برای شهدای لبنانی برگزار کرده بودند:

سید آزادگان 4578

«در ایام حمله اسرائیل غاصب به جنوب لبنان، یک روز در یکی از آسایشگاه‌ها برنامه تئاتر و سرود اجرا می‌شد و صدای گروه سرود بسیار بلند بود؛ به گونه‌ای که سرباز عراقی از وسط اردوگاه صدا را شنید و با سرعت خود را به درِ آسایشگاه رساند و جمعیت زیادی را داخل آسایشگاه مشاهده کرد و رفت و افسر را آورد.

تعدادی را تنبیه کردند و درِ آسایشگاه را بستند و ۹ نفر از افراد آسایشگاه را به سلول انفرادی بردند و به فکر پرونده‌سازی برای آن‌ها بودند.

فردای آن روز، فرمانده عراقی برای بازدید به داخل محوطه اردوگاه آمده و اتفاقی با حاج‌آقا (ابوترابی) برخورد کرده بود و سید نیز از موقعیت استفاده کرده و حمله اسرائیل به لبنان را محکوم کرده و شهادت لبنانی‌ها را تسلیت گفته بود و در ادامه سخن، به فرمانده عراقی گفته بود که روز گذشته تعدادی از اسرا در یکی از اتاق‌ها جمع شده بودند تا برای شهدای لبنان یادبود بگیرند، ولی سربازان شما به اتاق رفته، در را بسته و تعدادی از اسرا را نیز به سلول انفرادی بردند؛ در حالی که اسرائیل دشمن مشترک ما و شماست و لبنانی‌ها برادران مسلمان ما هستند.

پس از صحبت‌های حاج‌آقا، سرهنگ عراقی از وی معذرت‌خواهی کرده و گفته بود: من نمی‌دانستم شما به‌خاطر لبنانی‌ها برنامه داشتید. پس دستور داده بود که همین حالا درِ اتاق را باز کنید و همین امروز زندانی‌ها را آزاد کنید که وقتی دیگر اسرا داخل اتاق رفتند، در سلول را باز و زندانی‌ها را آزاد کردند.

در همان ایام بود که صلیب‌ سرخ برای بازدید از اسرا به اردوگاه آمد و حاج‌آقا از موقعیت استفاده کرده و نامه‌ای را در باره محکومیت اسرائیل نوشت که بسیار قاطع و کوبنده و بیان‌گر پیروی اسرا از راه و خط حضرت امام بود. این نامه به نوبه خود برگ زرینی است در میان زندگی سرتاسر افتخار (حاج‌آقا) ابوترابی. او که از سال ۴۱ تا ۷۹ هر ساعت و هر روز حماسه می‌آفرید و از خود، سند افتخار و آزادگی برجای می‌گذاشت.

این نامه در میان همه آن‌ها از درخشندگی خاصی برخوردار است، با اینکه احتمال هرگونه خطری بود و نتیجه نامه، انتقال به بغداد، محاکمه، سلول انفرادی، شکنجه سید و جدایی او از اسرا و حتی محروم‌ شدنش از خدمت به اسرا بود.

حاج‌آقا ابوترابی آن را جهاد اکبر و مرضی خداوند متعال می‌دانست و بودن در میان اسرا را بر بودن در بهشت ترجیح می‌داد و با همه این‌ها، او می‌خواست این پیام را بدهد که هیچ‌چیزی نباید مانع از آن شود که ما در مبارزه با غده سرطانی اسرائیل کوتاه بیاییم.

خلاصه او متن نامه را نوشت و به‌وسیله بچه‌ها تکثیر و در اتاق‌ها پخش شد و از همه اسرا خواست تا آن متن را در بالای نامه‌های خود بنویسند و به ایران ارسال کنند و دَم مسیحایی او سبب شد که همه اسرا متن را نوشتند و به ایران فرستادند.

ابر فیاض

در این جا به متن نامه آن سید بزرگوار اشاره می‌کنیم:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذَّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ

پروردگارا! چشم به راه هستیم تا به رهبری روح خدا، اسرائیل تبهکار را از تمامی سرزمین‌های مسلمین بیرون رانده و عظمت مسلمین را به جهانیان بنمایانیم و برای اقتدار و سربلندی پرچم لا‌اله‌الاالله کسب انتصار بنماییم و آنان را به ذلت و خواری که همانا وعده الهی است بنشانیم.

در این رابطه ما همگی اینجا وفادار و پایبند به تمام تصمیمات امام امت و دولت هستیم و هر لحظه آماده جانبازی و شهادت در راه خدا هستیم و از شما نیز می‌خواهیم محکم و با وحدت هرچه بیشتر گوش به دستورات امام و دولت باشید.

مستیم و عاشقیم و به گلزار می‌رویم

دل داده‌ایم و از پی دلدار می‌رویم

به امید پیروزی نزدیک

۱۳۶۱/۰۳/۲۸

انتهای پیام/

إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَن

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت  
۳ آبان ۱۴۰۲
کد خبر : ۸,۹۲۹

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید