در دورافتادهترین نقطه تکریت، اردوگاهی بنا شد که از اولین روز، قرار نبود کسی از آن خبر داشته باشد؛ جایی که بیماریها جولان میدادند و قلم ممنوع بود.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، اینجا نه نامی داشت، نه نشانی در نقشههای صلیب سرخ. اردوگاه ۱۶ تکریت، حفرهای تاریک در دل سرزمین اسارت بود؛ جایی میان شنهای خشن عراق، جایی برای فراموششدن. نه فقط دیوارها، که هوا نیز بوی محاصره میداد. خورشید، بیرحم میتابید و سایهای برای پناه نبود. روزها در هجوم پنکههایی خاموش و پنجرههایی بسته میسوخت و شبها با چراغهایی کمسو، کابوس فشردگی، بیدارو بودن، و سکوت مرگبار را زمزمه میکرد. اینجا اردوگاه نبود؛ زخمی بود بینام، کشیده بر روح جمعی صدها آزاده، بیآنکه فریادی از آن به گوش جهان برسد.
ساختار اردوگاه و موقعیت مکانی
اردوگاه ۱۶ تکریت در اوایل آبان سال ۱۳۶۷ تشکیل شد؛ درست روبهروی اردوگاه ۱۲ و در مجاورت اردوگاههای ۱۱، ۱۴ و ۱۵ قرار داشت. این اردوگاه نظامی در ظاهر به دو بخش تقسیم میشد: بخش اصلی و بخش «ملحق» که بعدها به «چهاردیواری» مشهور شد.
در بخش اصلی، پنج سوله بزرگ هر یک با ابعاد تقریبی ۶۰ متر طول، ۲۰ متر عرض و ۶ متر ارتفاع قرار داشتند. آسایشگاههای ۱ و ۲ بهوسیله سیمخاردارهایی به عرض ۴ متر از سه آسایشگاه دیگر جدا شده بودند. دیوارهای این سولهها با ورقهای گالوانیزه و لایهای از یونولیت پوشیده شده بود و سقف با مصالحی موسوم به «سیمکاه» عایقبندی شده بود. پیرامون اردوگاه نیز سیمخاردارهایی به عرض ۱۷ متر و یک رشته سیم برق فشار قوی کشیده شده بود.
بخش ملحق: بنایی برای فشردهترین روزهای اسارت
در فاصله ۲۰۰ تا ۳۰۰ متری از اردوگاه، مجموعهای با ۲۵ اتاق کوچک وجود داشت که بهطور کامل از اردوگاه اصلی جدا بود. این بخش ملحق، بعدها به «چهاردیواری» شهرت یافت. ابتدا با ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر شروع شد اما تا شهریور ۱۳۶۸، جمعیت آن به حدود ۱۰۰۰ نفر رسید. بنای مربعیشکل آن، یک حیاط شنی در وسط داشت که اتاقها به دور آن قرار گرفته بودند. هر اتاق بین ۳۰ تا ۷۰ نفر را در خود جای میداد و بهوسیله دو پله از حیاط جدا میشد. در فروردین ۱۳۶۹، با تخریب دیوارهای برخی اتاقها، آنها را ادغام کردند و تعداد اتاقها به هفت رسید.
تهویه، نور و زندگی در فضای بسته
آسایشگاهها در بخش اصلی، با پنجرههایی در نزدیکی سقف، نور و تهویه میشدند و هر یک حدود پنج پنکه داشتند. در بخش ملحق، هر اتاق یک پنجره به ابعاد یک در یک متر داشت که تنها به حیاط باز میشد. وجود پنکه سقفی در هر اتاق، بستگی به اجازه نگهبانان داشت و در بسیاری از روزها غیرقابلاستفاده باقی میماند.
امکانات بهداشتی: کمبودن نه، نبودن
در ابتدا، آسایشگاهها تنها دو سرویس بهداشتی با هشت چشمه توالت و هشت دوش حمام داشتند. آسایشگاههای ۱ و ۲ بهطور مشترک از یکی استفاده میکردند و باقی آسایشگاهها از دیگری. بعدها، برای هر آسایشگاه سرویسهای جداگانه ساخته شد. در شبها، استفاده از سرویسها ممکن نبود و اسرا برای رفع نیاز، از حلبیهایی داخل آسایشگاه استفاده میکردند.
حمامها هم وضعیتی مشابه داشتند: تنها یک مخزن تانکری روی سقف برای تأمین آب بود، بدون هیچ سیستم گرمایش. اسرا ناچار بودند در نوبتهای مشخص، با آب سرد و فقط از طریق چند شیر ساده، استحمام کنند. در بخش ملحق، حمامی با اتاقکهایی ساده و فاقد دوش وجود داشت که بیشتر از شکل ظاهری شبیه یک اتاق معمولی بود تا حمام.
تغذیه و آشپزخانه
در اردوگاه، یک آشپزخانه قرار داشت که اسرا آن را اداره میکردند. مواد غذایی محدود و ابتدایی بود و البته گاه دستپخت آنها رنگی از زندگی را به دیوارهای فلزی آسایشگاهها میپاشید.
بهداری و وضعیت سلامت
بهداری کوچک اردوگاه کنار آشپزخانه قرار داشت. نبود دارو، نارسایی بهداشتی و انباشت جمعیت، شرایط اسرا را بحرانی کرده بود. بیماریهایی مانند شپش، گال، اسهال خونی، سل و ناراحتیهای کلیوی، گریبان بسیاری از اسرا را گرفته بود. اسهال خونی حتی جان دو نفر از اسرا به نامهای جمشید (از مشهد) و علیشا (از شیراز) را گرفت. چند نفر از اسرای باسواد، از جمله بهزاد عطرکار روشن (دانشجوی پزشکی) و علی یوسفزاده (از تبریز)، داوطلبانه به کمک در بهداری پرداختند.
شرایط امنیتی و ممنوعیتها
چهار برج نگهبانی، سیمخاردارهای حلقهای و دو اتاق نگهبانی در درون اردوگاه، نظارت دائم را تضمین میکردند. در بخش ملحق نیز یک اتاق نگهبانی در کنار حمام وجود داشت. هیچیک از اسرا اجازه استفاده از وسایل فرهنگی، خیاطخانه، کتاب یا حتی قلم و کاغذ را نداشتند. وجود مداد یا کاغذ در آسایشگاه، جرم تلقی میشد.
گفتنی است؛ تصویر خبر توسط هوش مصنوعی ایجاد شده و واقعی نمیباشد.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com