گنبدهای آهنین و پوشالی شکستند، اما آنچه باید بایستد، وحدت ماست. این جنگ، تنها جنگ پهپاد و موشک نیست، جنگی است برای حفظ حقیقت، ارزشها و تاریخ ایستادگی ما.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، یادداشت خبرنگار؛ با عبور از دورهای طولانی از جنگهای غیرمستقیم، درگیری مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی سرانجام بهواقعیت پیوسته است؛ جنگی که میتوان آن را نه یک درگیری منطقهای، بلکه یک نبرد راهبردی میان دو نگاه، دو فلسفهی حکمرانی و دو هویت متضاد دانست: یکی بر پایهی مقاومت، عمق استراتژیک، و پیوندهای مردمی؛ و دیگری مبتنی بر اشغال، ترس، و تکیه بر حمایتهای بیرونی.
بعد نظامی: ضربه به هیمنه تسلیحاتی اسرائیل
در نخستین روزهای درگیری، پاسخ موشکی و پهپادی ایران، ضعف راهبردی پدافند چندلایه رژیم صهیونیستی را عیان ساخت. گنبد آهنین و پدافندهای آمریکایی که همواره بهعنوان نماد امنیت درونی اسرائیل تبلیغ میشد، در برابر موجهای پیدرپی و متنوع حملات نتوانست کارایی قابلاعتمادی از خود نشان دهد.
ایران نشان داد که تنها با تکیه بر ظرفیتهای بومی، و بدون ورود تسلیحات خارجی، میتواند ساختار دفاعی پیچیدهترین رژیم نظامی منطقه را به چالش بکشد. این ضربه، فراتر از نظامی، پیام امنیتی و روانی به ساکنان سرزمینهای اشغالی و حتی حامیان غربی تلآویو داشت.
بعد امنیتی و اطلاعاتی: جنگ از درون آغاز شده بود
در تحلیلهای امنیتی، اغلب به اشتباه تصور میشود که جنگ از لحظه شلیک موشک آغاز میشود؛ حال آنکه بخش قابلتوجهی از این نبرد، پیش از آن در میدان اطلاعاتی و نفوذ در جریان بود. عملیات خرابکاری در داخل ایران، استفاده از عوامل نفوذی، ساخت پهپاد و بمب دستساز در خاک ایران توسط عناصر مرتبط با موساد، بخشی از این سناریوی پنهان بوده که ایران سالها با آن دستوپنجه نرم کرده است.
در نقطه مقابل، ساختارهای اطلاعاتی ایران نیز نشان دادند که در نفوذ، شناسایی، و مدیریت بحران، در سطحی فراتر از تصور دشمن فعالیت میکنند. خنثیسازی عملیات، شناسایی تیمهای ترور و بازدارندگی پیشدستانه، که بخش قابل توجهی از آن با حضور و فعالیت داوطلبانه مردم نجیب ایران صورت پذیرفت بخشی از این موفقیتهاست.
بعد ژئوپلیتیکی: منطقه در مرز یک تغییر راهبردی
تقابل ایران و اسرائیل تنها محدود به مرزهای این دو قدرت نیست. این جنگ، نظم منطقهای را در آستانه یک دگرگونی بنیادین قرار داده است. برای نخستین بار، بسیاری از دولتهای عربی که سابقاً با زبان دوگانه در قبال اسرائیل سخن میگفتند، در موضع انفعال یا حتی نزدیکی به ایران قرار گرفتند.
از سوی دیگر، آمریکا که سعی داشت نقش ناظر را ایفا کند، بهتدریج بهسمت مداخلهی آشکار سوق داده شده؛ اما ناتوانیاش در جلوگیری از ضربات ایران، اعتبارش را در میان متحدان عربیاش بهشدت تضعیف کرده است.
بعد رسانهای و شناختی: مهمتر از موشک، افکار عمومی است
یکی از جبهههای اصلی جنگ، نه در زمین یا آسمان، بلکه در ذهن مردم جریان دارد. رسانههای وابسته به اتاقهای فکر غربی، با بهرهگیری از بوقهایی چون ایران اینترنشنال، بیبیسی فارسی، و شبکههای سایه، تلاش دارند تصویر «بحران در داخل»، «فشار بر مردم»، و «ترس از آینده» را القا کنند.
در چنین شرایطی، رسالت جهاد تبیین، به معنای حقیقی خود، حیاتیتر از همیشه است. اگر عملیات روانی دشمن موفق شود، حتی موفقیتهای نظامی نیز خنثی خواهد شد. مدیریت افکار عمومی، شفافسازی، و انتقال دستاوردها به زبان ساده برای مردم، از ضرورتهای پایداری ملی است.
چشمانداز آینده: فرصت یا تهدید؟
آیا این جنگ گسترش مییابد؟ آیا آمریکا وارد جنگ خواهد شد؟ آیا این پایان اسرائیل است یا آغاز یک فاز جدید از تخاصمها؟
هیچ پاسخ قطعی وجود ندارد، اما یک واقعیت روشن است: ایران دیگر تنها یک بازیگر نیست، بلکه «قانونگذار جدید» در نظم امنیتی غرب آسیاست.
اگر بتوانیم سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم، وحدت ملی را تقویت کنیم، و رسانههای بومی را در خط مقدم قرار دهیم، این جنگ نه تهدید، بلکه جهشی راهبردی برای تثبیت جایگاه ایران در منطقه و فراتر از آن خواهد بود.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com