سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
 
مقاومت مهران و فداکاری همسر؛

ایستادگی از سلول‌های انفردی تا 150 عمل جراحی

ایستادگی از سلول‌های انفردی تا 150 عمل جراحی
آزاده سرفراز مهران دیباجی در گفت‌و‌گو با واحد روابط عمومی موسسه پیام آزادگان از ایستادگی در سلول های انفرادی رژیم بعث تا تجربه اتاق عمل های بی‌پایان پرده برداشت.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، آزاده مهران دیباجی در سال ۱۳۴۸ در یکی از شهرهای استان خوزستان به دنیا آمد. وی در لشکر ۷۷ خراسان ارتش به جبهه اعزام شد و همزمان با سال‌های پایانی جنگ در منطقه‌ی ابوغریب هنگامی که نوجوانی ۱۸ ساله بود به اسارت نیروهای بعثی در آمد و تا زمان بازگشت اسرا در زندان ۱۶ تکریت اسیر بود و سرانجام در شهریور سال 69 به وطن بازگشت.
 
آزاده دیباجی گرچه در زمانی که اسیر شد مجروح نبوده ولی حال که بیش از سه دهه از آن روزها می‌گذرد بیش از ۱۵۰ عمل جراحی انجام داده و درد شکنجه‌های که در زمان اسارت متحمل شد گاه و بیگاه خواب را از او و خانواده‌اش می‌گیرد.

 

1

 

وی در گفت‌و‌گو با واحد روابط عمومی موسسه پیام آزادگان اظهار داشت:بعد از اسارت به مدت ۸۸ روز در استخبارات بغداد اسیر بودم روزهایی که هر کدام یکسال می‌گذشت و طی روز چندین بار شکنجه می‌شدیم که خیلی از اسرا در زیر همین شکنجه‌ها شهید شدند. بعد از استخبارات به اردوگاه ۱۶ تکریت منتقل شدم اردوگاهی که عراق آن را از دید صلیب سرخ مخفی کرده همین پنهان بودن اسرا و قرار نگرفتن آن‌ها در لیست صلیب سرخ جهانی باعث شد تا دست بعثی‌ها برای آزار اسرا باز باشد.
 
وی در ادامه گفت گفت و گو افزود: نیروهای بعثی از هر بهانه‌‌ای برای شکنجه اسرا استفاده می‌کردند آزاده دیباچی در این گفت‌و‌گو بر این نکته تاکید کرد که رژیم بعث با قطع کردن جیره غذایی اسرا که به زور به ۵ تا ۶ قاشق غذاخوری می‌رسید سعی در شکنجه کردن اسرا داشت که منجر به بیماری‌های کلیوی و اسهال‌های خونی در بین بچه‌ها می‌شد که با ندادن دارو به مرور به مرگی تدریجی دچار می‌شدند.
 
آزاده سرافراز دیباجی در ادامه ذکر کرد: در اردوگاه تکریت از هر قشری در بین ما اسیر بود گاه عراق در بین اسرای کم سن و سال مرزی نفوذ کرده و با وعده دادن یک جفت کفش یا لباس و گاه یک مشت غذای بیشتر از آن‌ها برای خبر چینی استفاده می‌کرد و اینگونه اخبار اردوگاه به دست نیروهای بعثی می‌رسید که همین خبرچینی‌ها باعث شهید شدن خیلی از اسرا شد.
 
وی گفت: به یاد دارم یک روز بچه‌ها در حمام بودند و من به حمام رفتم تا آن‌ها را برای آمار  صدا کنم که افسر عراقی با مشت و لگد به جان من افتاد که چرا آن‌ها را صدا کردی و من را به فاضلابی بردند که در زیر پایم لجن و کثافت بود و ارتفاع آن به گونه‌ی بود که نمی‌توانستم سر پا بمانم انداختن و ما را مجبور میکردن که بر سر خود خاک و لجن بریزیم و به ما می‌خندیدند وقتی از آنجا من را خارج کردند به مدت یک ساعت بر روی زمین دراز کشیده بودم که همه استخوان‌هایم درد می‌کرد.
 
آزاده دیباجی بعد از سال‌ها رنج و سختی اسارت در شهریور سال 69 از بند اسارت رهایی یافت و از طریق مرز خسروی وارد ایران شد و به مدت ۴۸ ساعت در اسلام آباد غرب قرنطینه بودند و بعد هر کدام از اسرا راهی شهر و دیارخود شدند.این آزاده که بر اثر شکنجه‌های بی امان دشمن در اسارت دچار نارسایی کلیوی شد به گونه‌ای که بعد از اسارت یکی از کلیه‌های خود را تخلیه کرده و بیش از ۱۵۰ عمل جراحی بر روی بدن او انجام شده است.

 

2

 
آزاده دیباجی درباره سختی هایی که بر او گذشته و می‌گذرد چنین اظهار نظر کرد: من بعد از سالیان سال هنوز هم با عوارض آن وحشیگری‌ها درگیر هستم و گاه من در فاصله‌ی کمتر از ۳ روز راهی اتاق عمل می‌شوم که حال برای ساکت شدن دردهایم مشت، مشت دارو مصرف می‌کنم.
 
وی بعد از اسارت تشکیل خانواده داده و حال صاحب دو فرزند است. در میانه‌ی این گفت‌وگو صمیمانه با آزاده دیباچی، وی بارها از محبت و صبوری همسر و خانواده خود سخن گفت و تاکید کرد اگر اکنون سرپا هستم و توانستم در زیر این عمل‌ها و تشنج‌های وقت و بی وقت دوام بیاورم همه را مدیون همسرم هستم.
 
وی درباره همسرش بطور خاص چنین اظهار نظر می‌کند: او شیر زنی است که از هیچ تلاشی برای سر و پا نگهداشتن همسرش دریغ نمی‌کند و معتقد است تا خداوند به او نفس بدهد از تلاش و صبوری دست نمی‌کشد همسر آزاده دیباچی در این باره چنین گفت: گرچه مشکلات زندگی طاقت فرسا بود و بارها شده است که در زیر فشار زندگی کمر خم کنم اما نشکستم و همواره از خداوند خواستم که به من توانی دوباره دهد.

 

گیف اینستاگرام- نسخه اول
گیف تلگرام- نسخه اول
گیف آپارات- نسخه اول
۲۰ تیر ۱۴۰۱
کد خبر : ۷,۶۵۶
کلیدواژه ها: مهران دیباجی ، آزاده ، جنگ تحمیلی ، آزادگان ، دفاع مقدس

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید