سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

صلاح‌الدین با تکریت ۵ فرق دارد؛ گفت‌وگویی برای تصحیح یک باور غلط

صلاح‌الدین با تکریت ۵ فرق دارد؛ گفت‌وگویی برای تصحیح یک باور غلط
گزارش‌های رسمی چیزی نمی‌گویند، اما حافظه اسرا روایت دیگری دارد. صلاح‌الدین اردوگاهی بود که نه تکریت ۵ بود و نه شباهتی با آن داشت. گفت‌وگوی حاضر تلاشی است برای اصلاح یک روایت تاریخی و روشن‌کردن حقیقت اردوگاهی که همچنان ناشناخته مانده است.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، داوود حسین‌پور، آزاده سرافراز و بازنشسته شرکت هواپیمایی هما، متولد ۱۳۴۶ در شهرستان شهریار است. او در روز ۳۱ تیر ۱۳۶۷، درست در واپسین روزهای جنگ تحمیلی، در جریان عملیات نیروهای عراقی در منطقه سومار به اسارت درآمد و پس از دو سال اسارت، در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ به میهن بازگشت. آنچه این آزاده‌ی گرامی روایت می‌کند، نه تنها تجربه‌ای از اسارت، بلکه سندی است بر اردوگاهی که تا همین امروز، بی‌نام، بی‌نشان و بی‌صدا در دل تاریخ مانده است؛ اردوگاهی به نام «صلاح‌الدین» که حتی صلیب سرخ هم هرگز از وجودش خبردار نشد. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی اختصاصی خبرنگار مؤسسه پیام آزادگان با این آزاده عزیز است.


آقای حسین‌پور، لطفاً ابتدا از زمان اسارت خود برایمان بگویید. چگونه و کجا اسیر دشمن شدید؟

بنده در تاریخ ۳۱ تیرماه سال ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی سومار، طی عملیات گسترده نیروهای عراقی، به اسارت درآمدم. به‌همراه دیگر همرزمان، ابتدا ما را به اردوگاهی در بعقوبه منتقل کردند و حدود ده روز در آنجا نگه داشتند. پس از آن، به اردوگاه دیگری به نام صلاح‌الدین برده شدیم؛ اردوگاهی که بعدها متوجه شدیم حتی در میان اردوگاه‌های رسمی اسرا نیز جایی ندارد.

اردوگاه صلاح‌الدین از چه نظر با دیگر اردوگاه‌ها متفاوت بود؟

ساختار و محل اردوگاه بسیار عجیب بود. برخی از بچه‌ها می‌گفتند که اینجا پیش از این زندان سیاسی عراقی‌ها بوده، بعضی دیگر باور داشتند که این مکان زاغه مهمات بوده است. ساختمان‌ها به‌صورت دورتادور به هم چسبیده بودند و فقط یک درِ ورودی وجود داشت؛ هیچ پنجره‌ای در اتاق‌ها نبود، حتی یک سوراخ هم دیده نمی‌شد. ستون‌های فلزی در اطراف اردوگاه بود و محیط، بیشتر به یک زندان مخوف شباهت داشت تا محلی برای نگهداری اسرا.

چه تعداد اسیر در این اردوگاه نگهداری می‌شدند؟

در زمان ورود ما، حدود ۱۲۵۰ نفر در اردوگاه حضور داشتند؛ شامل بسیجی‌ها و سربازها. بعد از حدود ۳۰ تا ۴۰ روز، ۳۰۰ نفر از ما را از آنجا منتقل کردند و چیزی حدود ۹۰۰ نفر باقی ماندیم. بعدها هم تعدادی دیگر را به اردوگاه ما اضافه کردند که همگی آن‌ها مفقود بودند و هرگز اسیری که ثبت صلیب شده باشد به اردوگاه ما نیامد.

آیا در همان زمان متوجه موقعیت جغرافیایی اردوگاه شدید؟

تنها چیزی که با اطمینان می‌دانستیم این بود که در شهر تکریت قرار داشتیم. در فاصله تقریباً دو کیلومتری اردوگاه، ساختمان‌ها و پادگان‌هایی دیده می‌شد که حدس می‌زدیم ممکن است اردوگاه‌های دیگر باشند، اما چون هیچ راه ارتباطی نداشتیم، چیزی نمی‌توانستیم بفهمیم.

آیا شما شاهد اردوگاه دیگری در آن حوالی بودید؟

بله، یک روز ما را برای بیگاری به خارج از پادگان بردند تا اطراف اردوگاه را برای نصب سیم خاردار، چاله‌کنی کنیم. در آنجا ساختمانی دیدیم که افرادی با لباس زرد در آن حضور داشتند، درست مثل خود ما. فهمیدیم آنجا هم اردوگاه اسراست. بعدها شنیدیم که آنجا مخصوص افسرهاست و به آن "اردوگاه افسرا" می‌گفتند.
برخی فکر می‌کنند اردوگاه صلاح‌الدین همان تکریت ۵ است، اما این‌طور نیست. اردوگاه تکریت ۵ کاملاً ثبت‌شده بود و اولین گروه اسرای ایرانی ـ که اغلب افسر بودند ـ در فروردین ۱۳۶۳ وارد آن شدند. ممکن است همان اردوگاهی که در نزدیکی ما دیده می‌شد، تکریت ۵ بوده باشد، ولی تأکید می‌کنم که صلاح‌الدین هیچ ارتباطی با آن نداشت و اساساً مستقل و ناشناخته بود.

شما می‌فرمایید نخستین گروهی بودید که به این اردوگاه منتقل شدید؟

بله. وقتی ما را به صلاح‌الدین آوردند، تنها چند نفر از اسرای ایرانی در آنجا حضور داشتند که حدود ده روز قبل از ما، یعنی در تاریخ ۲۱ تیر اسیر شده بودند. پیش از آن، هیچ اسیری به این اردوگاه نیامده بود. به همین دلیل، ما نخستین گروه رسمی از اسرای ایرانی بودیم که به این مکان منتقل شدیم.

آیا اردوگاه صلاح‌الدین زیر نظر صلیب سرخ بود؟

ابداً. این اردوگاه هرگز ثبت نشد. در تمام ۲۵ یا ۲۶ ماهی که آنجا بودیم، هیچ‌کس از صلیب سرخ نیامد. ما کاملاً مفقود بودیم. بعدها، وقتی بحث تبادل اسرا مطرح شد، عراقی‌ها طی فقط دو ساعت وارد اردوگاه شدند، ما را به‌صف کردند و در گروه‌های صد نفره به اردوگاه‌های مختلف بردند. خود من را به اردوگاه ۲۰ منتقل کردند. بعد از حدود یک ماه که در آن اردوگاه‌ها ثبت شدیم، عملیات تبادل انجام شد.

پس در واقع هدف عراقی‌ها این بود که پیش از ورود صلیب سرخ، اسرا را از اردوگاه خارج کنند؟

دقیقاً. به ما گفتند که اردوگاه را برای اسیران کویتی تخلیه می‌کنند، اما ما مطمئن بودیم که هدف‌شان چیز دیگری است: می‌خواستند پیش از حضور صلیب سرخ، ما را به اردوگاه‌های رسمی ببرند تا آنجا ثبت شویم و هویت‌مان بالاخره در تبادل لحاظ شود. چون اگر صلیب از وجود اردوگاه صلاح‌الدین مطلع می‌شد، معلوم نبود چه رسوایی برایشان رقم می‌خورد.

چرا نامی از این اردوگاه در جایی ثبت نشده؟

دو دلیل اصلی دارد. اول اینکه، ماهیت اردوگاه کاملاً مخفی بود و تمام اسرا در آنجا مفقود محسوب می‌شدند. دوم هم اینکه، یک ماه پیش از تبادل، همه ما را به اردوگاه‌های دیگر منتقل کردند و وقتی از ما پرسیده می‌شد از کدام اردوگاه آمده‌اید، همه نام اردوگاه ثانویه را می‌گفتیم. به همین دلیل، نام «صلاح‌الدین» نه در فهرست‌های صلیب سرخ ثبت شد، نه در ذهن‌ها باقی ماند.

انتهای پیام/

برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت  
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
کد خبر : ۱۰,۱۰۱

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید