پس از سالها چشمانتظاری در روز بیست و ششم مردادماه، دروازههای موصل ۱ گشوده شد و نخستین کاروان آزادی با اشک و لبخند راهی مرز ایران شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، در مردادماه ۱۳۶۹، پس از سالها اسارت و انتظار، نخستین نشانههای بازگشت به وطن برای جمعی از آزادگان ایرانی پدیدار شد. خبر غیرمنتظرهای که از تلویزیون عراق پخش شد، فضای اردوگاه موصل ۱ را دگرگون کرد؛ جایی که قدیمیترین اسرا روزهای تلخ و طولانی جنگ را پشت سر گذاشته بودند. همان روز، تصمیم بغداد برای آغاز مبادله، نخستین گروه هزار نفری را به مسیر آزادی و بازگشت به آغوش میهن روانه کرد.
در عصر بیستوچهارم مردادماه ۱۳۶۹، هنگامی که روزی عادی در اردوگاههای اسارت میگذشت، ناگهان تلویزیون رسمی عراق با اعلام خبری مبهم، فضای اردوگاه موصل ۱ را متحول کرد. گوینده شبکه از مخاطبان خواست برای شنیدن «خبر مهم» منتظر بمانند. چندین بار این اعلام با پخش سرودهای جنگی به تعویق افتاد تا سرانجام، مجری تلویزیون نامه صدام حسین به رئیسجمهور وقت ایران، حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، را قرائت کرد.
در این نامه، رهبر عراق پذیرش شرایط ایران را اعلام و تأکید کرده بود که «تنها تبادل اسناد باقی مانده است». همچنین برای نشان دادن حسن نیت، از آمادگی بغداد برای آغاز مبادله اسرا و آزادی نخستین گروه هزار نفره اسرای ایرانی خبر داد.
موج شادی در اردوگاه موصل ۱
انتشار این خبر، صحنههایی از شور و اشتیاق را رقم زد. آزادگان، یکدیگر را در آغوش میکشیدند، تبریک میگفتند و شماره تماسها را رد و بدل میکردند. برخلاف روال همیشگی که عصرها درهای اردوگاه بسته میشد، آن روز اجازه یافتند تا غروب در محوطه بمانند. بسیاری از آنان حادثه اشغال کویت توسط عراق را با آیه «عَسیٰ أَن تَکرَهوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم» مقایسه میکردند؛ حادثهای که ابتدا آن را مانعی برای آزادی میپنداشتند، اما در عمل به نقطه عطف رهاییشان بدل شد.
بیم و امید در روزهای نخست
با وجود اعلام رسمی بغداد، سابقه عهدشکنی رژیم صدام باعث شده بود تا تردید در میان آزادگان باقی بماند. اما صبح بیستوپنجم مرداد، امیدها پررنگتر شد؛ مسئولان عراقی اعلام کردند آزادی بر اساس شماره کارت اسارت انجام میشود و نام قدیمیترین اسرا – عمدتاً از اردوگاه موصل ۱ – در فهرست اولین گروهها قرار گرفت.
آغاز مبادله
در همان روز، نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ وارد اردوگاه شدند و اسامی را ثبت کردند. هیچیک از اسرا خواستار پناهندگی نشدند. بعدازظهر، هزار نفر نخستین کاروان آزادی را تشکیل دادند. برای اولین بار بدون چشمبند و دستبند از اردوگاه خارج شدند و راهی ایستگاه قطار موصل، سپس بغداد و در نهایت مرز خسروی شدند.
کاروان دوم، متشکل از آزادگان موصل ۱ و ۲، روز بیستوهفتم مرداد به مرز رسید. ساعات طولانی انتظار، بدون ناهار و با کمبود آب، بر نگرانیها افزود. سرانجام حوالی ساعت ۱۵، مبادله آغاز شد. عبور از نقطه صفر مرزی با تکبیر و صلوات همراه بود. در مسیر، مردم شهرهای مرزی از جمله کرند، اسلامآباد و کرمانشاه به استقبال باشکوه آمدند.
نخستین شب آزادی
کاروانها به پادگان «اللهاکبر» کرمانشاه منتقل شدند تا دو روز در قرنطینه بمانند. آن شب، آزادگان پس از سالها اسارت، به آسمان پرستاره خیره شدند. خبرنگاری که شاهد این صحنه بود، علت را جویا شد و پاسخی شنید که عمق سالهای محرومیت را نشان میداد: «ده سال از دیدن ستارگان محروم بودیم.»
ثبت هویت و بدرقه به استانها
روز بیستوهفتم مرداد، مراحل ثبتنام، معاینات پزشکی و صدور کارت آزادگی آغاز شد. هر آزاده یک دست لباس نظامی، یک دست کت و شلوار، یک سکه بهار آزادی و یک چک بیستهزار تومانی دریافت کرد. پس از دو روز، گروهها بر اساس استان محل سکونت با هواپیما به شهرهای خود اعزام شدند. لحظههای خداحافظی، با وجود شادی آزادی، آمیخته به اندوه جدایی از همرزمانی بود که سالها مانند یک خانواده در کنار هم زیسته بودند.
ادامه بازگشتها
طی شهریور ۱۳۶۹، مبادله هزار نفر در هر مرحله ادامه یافت. مسیر انتقال، مشابه گروه نخست بود. مرحوم حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد و همراهانش آخرین گروه بزرگ را تشکیل میدادند. شماری از آزادگان که در زندانهای خارج از اردوگاه بودند، در پاییز همان سال آزاد شدند. در سال ۱۳۷۷، سرهنگ خلبان حسین لشگری و عبدالحسین دُبات – از قدیمیترین اسرا – نیز به میهن بازگشتند.
در مجموع، ۳۷٬۹۴۷ آزاده ایرانی در سال ۱۳۶۹ به کشور بازگشتند که ۳۷٬۵۳۲ نفر از آنان در «تبادل بزرگ» آزاد شدند.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com