همزمان با سالروز بازگشت آزادگان به میهن، نشستی با عنوان «روایت ناگفتههای روزهای اول تبادل اسرای ایرانی و عراقی» برگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، مؤسسه پیام آزادگان با مشارکت سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس و مقاومت و موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و مقاومت، روز دوشنبه ۲۷ مردادماه، همزمان با سالروز ورود آزادگان به میهن، نشستی با عنوان «روایت ناگفتههای روزهای اول تبادل اسرای ایرانی و عراقی» برگزار میکند. در این برنامه، ضمن بازخوانی وقایع مرداد ۱۳۶۹، از کتاب «راهیافتگان روحالله»؛ اسناد و نامههای اسرای عراقی رونمایی خواهد شد.
این نشست با حضور جمعی از مسئولان وقت کمیسیونهای اسرا و مفقودین، فرماندهان و دستاندرکاران عملیات تبادل، و کارشناسان حوزه آزادگان برگزار میشود. امیر سرتیپ حسین افشارزاده، عسگر روحنواز، دکتر سیدمحمودرضا آقامیری، سید اصغر عزیزی، دکتر علیاصغر کرباسی و مجید شاهحسینی از جمله حاضران خواهند بود.
برای شناخت دقیقتر ابعاد کمتر گفتهشده این اتفاق تاریخی، خبرنگار ما به سراغ مجید شاهحسینی، معاون وقت کمیسیون اسرا و مفقودین و عضو فعال کمیته مذاکرات تبادل اسرا، رفت تا روایت او را از این روزها و مسائل پیرامون آن بشنود.
ابتدا در مورد برنامه «روایت ناگفتههای روزهای اول تبادل اسرای ایرانی و عراقی» توضیح دهید. چه محتوایی در این نشست مطرح خواهد شد؟
شاهحسینی پاسخ داد: ۲۶ مرداد ماه، سالروز بازگشت عزیزان آزاده سرافراز و همچنین بازگشت اسرای عراقی است که در سال ۶۹ از ۲۶ مرداد تا ۲۴ شهریور همان سال اتفاق افتاد. ما در این نشست به طور مشخص به روایت ناگفتههای حداقل چند روز اول تبادل اسرای ایرانی و عراقی در مرز خسروی - منذریه میپردازیم. این نشست ویژه با موافقت سردار سرتیپ دوم بسیجی عباس بایرامی، رئیس سازمان اسناد و آثار دفاع مقدس و مقاومت، برگزار خواهد شد.
قبل از شروع تبادل، چندین نامه توسط دو رئیسجمهور وقت، یعنی صدام حسین ملعون و جناب آقای هاشمی رفسنجانی، رد و بدل شد که نهایتاً در پنجمین نامه منتج شد به اعلام صدام که من از ۲۶ مرداد ۶۹ شروع میکنم به آزادسازی اولین هزار نفر و بعد به تدریج از مرز عقب میروم. در آن زمان خود ما هم باور نمیکردیم این اتفاق بیفتد، ولی در رابطه با اسرای عراقی، رئیس کمیسیون وقت ما، شهید بزرگوار حاجآقا نظران، خدمت مقام معظم رهبری رسید و ایشان دستور دادند که هرچند آنها (صدام) اعلام کرده بودند ما توقع نداریم شما هم اسرای عراقی را آزاد کنید، اما آماده باشید که به تعداد همان افرادی که به ما برمیگردانند، شما هم اسرای عراقی را بازگردانید.
او ادامه داد: در این نشست، دوستانی که از مسئولان کمیسیونهای اسرا و مفقودین بودند مثل امیر سرتیپ افشارزاده، فرمانده وقت دژبان مرکز، حاجآقا روحنواز که رئیس کمیته تفکیک، تشخیص و اطلاعات اسرای عراقی بودند، دکتر سید محمودرضا آقامیری که رئیس کمیسیون اسرای ایرانی و مسئول تبادل و دریافت آزادگان بود و حاجآقا عزیزی که مسئول تحویل اسرا در مرز بودند، حضور خواهند داشت. همچنین فرمانده یکی از اردوگاههای اسرای عراقی و فرماندهانی که همراه ستون حرکت میکردند، حضور خواهند داشت.
ما از تعداد بیش از سی اردوگاه که اسرای عراقی در آنها نگهداری میشدند، افراد را به یک اردوگاه قرنطینه منتقل کردیم و بعد با بیش از ۳۰ دستگاه اتوبوس، که همه اسرا لباس نو از لباس زیر تا کفش دریافت کرده بودند، همراه هدایایی به سوی همدان و سپس پادگان ابوذر منتقل شدند تا تحویل داده شوند. هدف ما این است که شرح دقیق تحویل اسرای عراقی و بازگشت آزادگان ایرانی را به همراه حضور رسانهها به اطلاع عموم برسانیم.
آیا واقعاً پس از بیش از ۳۰ سال هنوز ناگفتههایی درباره تبادل اسرای ایرانی و عراقی وجود دارد که در این نشست مطرح خواهد شد؟
شاهحسینی پاسخ داد: قطعاً. در مورد تبادل و بازگشت آزادگان ایرانی بسیار مصاحبه و روایت شده، حتی خود من مصاحبههای متعددی داشتم، اما اینکه اسرای عراقی چگونه آماده شدند و برای تحویل به مرز راهی شدند، کمتر گفته شده است. در مرحله اول تبادل بیش از هزار اسیر از اردوگاهها حضور داشتند که باید طی ۴۸ ساعت لباس نو، کت و شلوار، کفش، لباس زیر، هدایا، حقوق باقیمانده و وسایلشان آماده میشد. همچنین مسائل پزشکی، جلوگیری از بیماریها، آمبولانس و پزشک همراه باید فراهم میشد. این موضوعات کمتر بازگو شده و ما قصد داریم اینها را به صورت کامل بیان کنیم.
قبل از مرداد ۶۹، آیا تبادل اسرا به صورت رسمی و جدی صورت گرفته بود؟
او توضیح داد: بله، تبادل اسرا چه یکطرفه و چه دوطرفه، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ ادامه داشت. بازگشت اسرای ایرانی به سه بخش تقسیم میشود که در کتاب «اسناد تبادل اسرا» هم به آن اشاره شده است:
- بخش اول: از ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ تا ۲۸ دی ۱۳۶۸، طی ۱۹ مرحله، ۹۶۹ آزاده بازگشتند که عمدتاً شامل مجروحین، بیماران و ۲۲ نفر زن بود.
- بخش دوم: تبادل بزرگ که از ۲۶ مرداد ۶۹ شروع شد تا ۲۴ شهریور ۶۹، در ۴۲ مرحله ۳۷ هزار و ۵۳۲ آزاده وارد کشور شدند که بیش از ۱۸ هزار نفر ثبتنامشده و مابقی مفقودین بودند.
- بخش سوم: از مهر ۶۹ تا اسفند ۸۱، یعنی تا دو روز پیش از سقوط حزب بعث و صدام، ۶۳۹ آزاده دیگر بازگشتند.
مجموعاً از سال ۶۰ تا ۸۱، ۳۹ هزار و ۱۴۰ آزاده وارد کشور شدند.
آقای شاهحسینی، آیا خود شما در روز ۲۶ مرداد در نقطه صفر مرزی حضور داشتید؟ اگر بله، خاطرهای از آن روز برایمان بگویید.
او با شور گفت: بله. در یکی از مراحل، عراق بنا بود هزار نفر تحویل دهد اما ۹۹۹ نفر آورد. من بلافاصله با بیسیم اعلام کردم. چون من در منطقه منذریه بودم، به مسئول تبادل اسرای عراقی، حاجآقا عزیزی، اطلاع دادم و ایشان اولین اسیر عرقی را از اولین اتوبوس پیاده کردند. مسئول تبادل اسرای عراقی، سرتیپ عبدلستار، اصرار داشت که ما آن یک نفر را میآوریم. ما هم گفتیم هر وقت آوردید، ما هم تحویل میدهیم. دو ساعت بعد نفر آخر را آوردند و ما هم اسیر عراقی را تحویل دادیم.
این سیاست که «به ازای هر اسیر ما، یک اسیر تحویل میدهیم» باعث شد بیش از ۲۳ هزار اسیر ثبتنام نشده ما به کشور بازگردند.
در این نشست قرار است از کتاب «راهیافتگان روحالله» و اسناد اسرای عراقی رونمایی شود. درباره این کتاب و اسناد توضیح دهید.
شاهحسینی توضیح داد: در طول سالهایی که عراقیها در اردوگاههای ما بودند، بر اساس رفتار انسانی و اسلامی نگهدارندگان، بیش از ۱۰ هزار اسیر عراقی پناهنده شدند. این نشان میدهد شرایط مناسبی برای نگهداری آنها ایجاد شده بود، به طوری که برخی حتی لشکر بدر را تشکیل داده و علیه خود صدام جنگیدند.
در این مدت، تعدادی از اسرای عراقی نامههایی به حضرت امام خمینی (ره) نوشتند و در آنها توبهنامه و درخواست اعزام به جبهه را مطرح کردند. این نامهها که همراه با مشخصات فردی و ترجمه آنها در کتاب «راهیافتگان روحالله» چاپ شده، یکی از اسناد مهم پژوهشی درباره اسارت است.
این نامهها نشان میدهد که اسیری که در ابتدا به فکر فرار بوده، چگونه به مرحلهای رسیده که توبه کرده و علیه کشور خود داوطلبانه وارد جنگ شده است.
در پایان، خاطرهای از روز ۲۶ مرداد که در نقطه صفر مرزی حضور داشتید بفرمایید.
او با یادآوری آن روز گفت: ما زمانی که به مرز خسروی رسیدیم، در منطقه پل «خیر ناصر خان» که محل استقرار ماموران سازمان ملل و صلیب سرخ بود، متوجه مینهایی شدیم که آنجا کار گذاشته شده بود. پس از پاکسازی مینها به سمت منطقه منذریه حرکت کردیم و زمانی که به آنجا رسیدیم محل استقرار اسرای ایرانی را مشاهده کردیم.
اسرای ما در چادرهایی در آن گرمای سوزان محبوس بودند و اجازه خروج نداشتند. وقتی متوجه حضور ما شدند، سرهایشان را از پارچه چادر بیرون آوردند و فریاد زدند و استقبال کردند. من نزدیک به یک دقیقه مات و مبهوت بودم و نمیدانستم کجا هستم. با دیدن آزاده ها در داخل چادر و مشاهده آن وضعیت بعد از چند روز قسمتی از منطقه صفر مرزی را با کمک استانداری کرمانشاه آسفالت کردیم و به عراقیها اعلام کردیم که به دلیل آزار اسرایمان دیگر این شرایط را نمیپذیریم. مقرر شد اتوبوسهای آنها و اتوبوسهای ما مقابل هم بایستند، درهای اتوبوسها روبروی هم باز شود و اسرای ما مستقیم از اتوبوسهای عراقی به اتوبوسهای خودی منتقل شوند. همین روش هم اجرا شد.
این گفتوگو، گوشهای از روایتهای کمتر شنیدهشده درباره یکی از مهمترین عملیاتهای تبادل اسرا در تاریخ دفاع مقدس است که قرار است در نشست «روایت ناگفتههای روزهای اول تبادل اسرای ایرانی و عراقی» به طور رسمی و جامع بیان شود.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com