سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
سرهنگ بازنشسته دژبان، احمد حافظ:

صحنه دیدار خانواده اسرا تا آخر عمر در ذهنم می‌ماند

صحنه دیدار خانواده اسرا تا آخر عمر در ذهنم می‌ماند
در نشست روایت ناگفته‌های روزهای نخست تبادل اسرا، سرهنگ بازنشسته احمد حافظ خاطره دیدار خانواده دو اسیر ایرانی را بازگو کرد و گفت این صحنه تا پایان عمرش در ذهنش باقی خواهد ماند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، نشست «روایت ناگفته‌های روزهای نخست تبادل اسرا» به مناسبت سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن، با حضور مسئولان وقت کمیسیون تبادل اسرا، جمعی از آزادگان سرافراز و پژوهشگران حوزه دفاع مقدس برگزار شد و شاهد روایت‌های دست اول از روزهای ابتدایی تبادل اسرای جنگ بود.

این نشست تخصصی توسط مؤسسه پیام آزادگان و مشارکت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در موزه ملی دفاع مقدس برگزار شد. 

سرهنگ بازنشسته دژبان، احمد حافظ، که سال‌ها مسئول نگهداری اسرای جنگی بوده است، در این نشست خاطرات خود را بازگو کرد. وی گفت: «در سال ۱۳۵۹ با درجه سروانی، مسئول نگهداری اولین گروه اسرای جنگی بودم. این گروه شامل ۱۲۱ نفر بود و طی ۲۴ ساعت تمامی اقدامات فیزیکی و ثبت اطلاعات آن‌ها انجام شد. نخستین تجربه من با این گروه نشان داد که دشمن دروغ می‌گوید و واقعیت جنگ با آنچه تبلیغ می‌شد تفاوت داشت.»

حافظ افزود: «پس از تأسیس اردوگاه پرندک در سال ۱۳۶۰، مستقیماً با اسرای جنگی در ارتباط بودم. در سال ۱۳۶۵ با افتتاح اردوگاه رینه نیز خدمت کردم و سپس دوباره به اردوگاه پرندک بازگشتم و مسئولیت آن را بر عهده گرفتم و بعد به حشمتیه منتقل شدم.»

وی در ادامه به تجربه بازدید از کمپ‌های اسرا اشاره کرد و گفت: «اغلب بازدیدها را به تنهایی انجام می‌دادم. یکبار که از یکی از اسرای عراقی بازدید کردم، از من پرسید: "نمی‌ترسی تنها آمده‌ای؟" پاسخ دادم: "شما جزو اسرای افسر فتح‌المبین هستید و توسط اسرا‌ی جوان و بی تجربه ما اسیر شده‌اید؛  من باید از شما بترسم؟"»

حافظ همچنین به روند آمارگیری و تهیه و توزیع اقلام ضروری اسرای جنگی اشاره کرد و بیان داشت: «در ظرف ۲۴ ساعت باید آمار تمام اسرای حاضر ثبت می‌شد. اردوگاه پرندک آخرین مرحله بود و ما در آن مدت شبانه‌روز فعال بودیم و نمی‌توانستیم استراحت کنیم. توزیع پوشاک اسرا، شامل کفش، جوراب و لباس زیر، باید در مدت کوتاهی انجام می‌شد که در عمل کار دشواری بود. ما طی نیم ساعت لیست افراد را تهیه می‌کردیم و اتوبوس‌ها آماده و به ستون‌های مربوطه تحویل داده می‌شد تا ادامه روند انجام شود.»

وی درباره شرایط قرنطینه و ملاقات خانواده‌ها گفت: «آزادگان هنگام ورود از مرز به مدت سه روز در قرنطینه بودند. یک بار درخواست شد تا خانواده دو اسیر که پیشتر به عنوان شهید معرفی شده بودند، با آن‌ها دیدار کنند. ابتدا اجازه داده نشد، اما پس از ساعت‌ها پیگیری، خانواده‌ها وارد محوطه آشپزخانه شدند. صحنه‌ای که آن روز دیدم تا آخر عمرم در ذهنم باقی خواهد ماند.»

حافظ در پایان خاطرات خود به اردوگاه کلاهدوز اشاره کرد و توضیح داد: «زمانی که آماده‌سازی برای تبادل اسرا انجام شده بود، اطلاع دادند که تبادل لغو شده است و باید هزار اسیر آماده را بازگردانم. با پیگیری و آرام کردن اوضاع، این اسرا در آرام‌ترین شرایط ممکن به اردوگاه بازگردانده شدند و تا دو ماه در اردوگاه باقی ماندند. مهربانی ما با اسرای جنگی، الهام گرفته از فرمایش امام خمینی بود که فرمودند اسرای جنگی میهمان ما هستند.»

انتهای پیام/

برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت
۲۸ اَمرداد ۱۴۰۴
کد خبر : ۱۰,۲۲۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید