سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
داور عنبری در نهمین عصر خاطره الماس‌های درخشان:

حسرت سال‌های دوری از وطن با استقبال مردم به فراموشی سپرده شد

حسرت سال‌های دوری از وطن با استقبال مردم به فراموشی سپرده شد
آزاده داور عنبری، لحظه ورودش پس از سال‌ها اسارت را چنین توصیف کرد: وقتی به محله تهران‌پارس رسیدیم، من را روی دوش گرفتند و با استقبال گرمی روبرو شدم. آن لحظه حسرت سال‌های دوری و سختی‌های اسارت فراموش شد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، به مناسبت بیست‌وششم مرداد و در آستانه سی‌وپنجمین سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی، مؤسسه پیام آزادگان استان تهران نهمین عصر خاطره «الماس‌های درخشان» را برگزار کرد. در این مراسم صمیمی، هشت آزاده سرافراز از اردوگاه‌های مختلف عراق خاطرات خود را از لحظه‌های دشوار اسارت تا ورود به وطن بازگو کردند. عارف بیدمشکی، رسول حاجی‌صادقی، علی نوایی‌زاده، حجت برهمه، محمدحسن جامی، امیری هنزکی، داور عنبری و فرزان آذرپناهی از راویان این محفل بودند.

در بخشی از این نشست، داور عنبری از اردوگاه عنبر به بازگو کردن خاطرات خود پرداخت. او گفت: «در عملیات بیت‌المقدس اسیر شدم. اردوگاه ما رادیو داشت و از طریق آن خبرها را دنبال می‌کردیم. اخبار آزاد شدن بچه‌ها بین ما پیچید و همه منتظر لحظه آزادی بودیم.»

وی با اشاره به روز ۲۹ مرداد افزود: «در آن روز از اردوگاه دو هزار نفری ما، ۷۰۰ نفر جدا شدند و من هم جزئی از آن گروه بودم. هم ما نگران دوستانی بودیم که هنوز در اردوگاه مانده بودند و هم آن‌ها از جدا شدن ما ناراحت بودند. صلیب سرخ در همانجا گفت اگر کسی قصد دارد بماند یا پناهنده شود، اعلام کند. خدا را شکر، کسی از ما نخواست بماند و همه با شور و شوق بازگشت داشتند.»

داور عنبری درباره مسیر بازگشت خود گفت: «ما را به مرز منتقل کردند و کتاب قرآن هم به ما دادند. در مرز برادران سپاهی ما را تحویل گرفتند. مدتی در آنجا ماندیم تا همه جمع شوند و سپس به اسلام‌آباد منتقل شدیم. در آنجا تنگه مرصاد را نشان دادند و عملیات مرصاد را برایمان تشریح کردند.»

او ادامه داد: «وقتی وارد کرمانشاه شدیم، اتوبوس در شلوغی جمعیت و استقبال مردم قفل شد. سپس با هواپیمای ۳۳۰ ما را منتقل کردند و شبانه به اصفهان رسیدیم و در پادگان آنجا مستقر شدیم. پس از آن، شبانه به تهران آمدیم و پس از آن با خانواده‌هایمان دیدار کردیم.»

وی با لحظه ورود به محله خود در تهران خاطره‌ای شیرین بازگو کرد: «وقتی به محله تهران‌پارس رسیدیم، ما را روی دوش گرفتند و با استقبال گرمی روبرو شدیم. آن لحظه حسرت سال‌های دوری و سختی‌های اسارت از دل و جانمان زدوده شد و شادی واقعی بازگشت را تجربه کردیم.»

انتهای پیام/

برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت
۲ شهریور ۱۴۰۴
کد خبر : ۱۰,۲۳۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید