سید محمدعطا رحمانی، آزاده اهلسنت و از رزمندگان دوران دفاع مقدس، در گفتگوی با دفتر استان تهران به بیان بخشهایی از زندگی خود پرداخت؛ از روزهایی که نگهبان اسرای عراقی در ایران بود تا لحظه اسارت و تدریس کنوانسیون سوم ژنو در اردوگاه عراق.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، سید محمدعطا
رحمانی، آزاده اهلسنت و از رزمندگان دوران جنگ تحمیلی در گفتگو با دفتر استان تهران، روایتی متفاوت از تجربههای
خود بهعنوان نگهبان اسرای عراقی و سپس دوران اسارت در عراق را بازگو کرد.
رحمانی در آغاز گفتوگو با اشاره به دوران حضور خود
در دژبان مرکز اظهار داشت: «من خودم در ایران نگهبان اسرای عراقی بودم. روز اول که
گفتند دژبان مرکز هستی، تصورم از این مأموریت نگهبانی از سربازان بود، نه اسرا، بعد
که وارد پادگان آموزشی دژبان مرکز شدیم، فهمیدم بخش بزرگی از اسرای عراقی در ایران
توسط این مرکز نگهداری و مدیریت میشوند.»
او درباره روند انتخاب نگهبانان نیز گفت:«افرادی که
چند ماه در اردوگاهها خدمت میکردند، پس از ارزیابی رفتار، نظم، خوشخلقی و حتی شادابی
چهره، برای نگهبانی در بخش داخلی انتخاب میشدند تا مستقیماً با اسرا در ارتباط باشند.
مسئولان اردوگاه هم حساسیت ویژهای داشتند که با اسرا حتماً محترمانه صحبت شود.»
رحمانی ادامه داد:«در همان روزهای اول متوجه شدم بسیاری
از اسرای عراقی اهل نماز و قرآن هستند، ورزش میکردند و فضای اردوگاهها بهویژه در
قصر فیروزه امکانات ورزشی خوبی داشت که برایم جالب بود.»
وی افزود: « اواخر جنگ که اسیرم کردند. وقتی وارد
اردوگاه شدم، توی اردوگاه یک شیر پاک خوردهای گفته بود که این آقا نگهبان اسرای عراقی
بوده، از همان روز اول سهمیه من کتک بود.»
او درباره شرایط اسارت در عراق نیز توضیح داد:«چون
پیش از آن در ایران نگهبان اسرا بودم، قوانین کنوانسیون سوم ژنو را میدانستم و همان
را در اردوگاه عراق به دیگران آموزش میدادم. حتی انتخابات داخلی برگزار کردیم و کمیته
اقوام و مذاهب تشکیل دادیم.»
رحمانی در پایان به ارتباط خود با شهید سیدعلیاکبر
ابوترابی اشاره کرد و گفت:«نماینده صلیب سرخ به نام کلاوس پیامی از آقای ابوترابی برایم
آورد. گفت ایشان سلام رساندهاند و هدیهای فرستادهاند؛ «یک خودکار که هنوز هم دارم.»
گفتند شما برادر مایید و مسیرتان درست است. من هم عرض ادب و ارادت خود را به ایشان
رساندم.»