سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

اشعاری برای قمر منیر بنی‌هاشم

خود بگو ای‌ ماه‌ترین‌ کیستی‌؟
اشعاری برای قمر منیر بنی‌هاشم
همزمان با نهم محرم روز تاسوعای حسینی و شهادت علمدار کربلا، جمعی از شاعران سروده‌های خود را تقدیم قمر منیر بنی هاشم (ع) کردند.

  به گزارش روابط‌ عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان،  همزمان با نهم محرم روز تاسوعای حسینی و شهادت علمدار کربلا جمعی از شاعران سروده‌های خود را تقدیم حضرت عباس(ع) قمر منیر بنی هاشم کردند.

حمیده پارسافر؛ سلام بر ماه بنی هاشم

ببین! دارد رقیه رو برویش می‌کند بازی
چرا این مشک پس با آبرویش می‌کند بازی

سرش را بیشتر خم می‌کند هر جا که می‌بیند
برادر زاده‌ای پیش عمویش می‌کند بازی

سرش از شرم پایین است اما این همان مردیست
که با خون خودش وقت وضویش می‌کند بازی

چه کم خواهد شد از آوازه‌اش فردا در آن غوغا
چه غم، گر نیزه‌ای هم با گلویش می‌کند بازی

نه آخر مشک خالی، بی گمان با آبروی او
که دارد بیشتر با آرزویش می‌کند بازی

* بهروز سپیدنامه

عَلَم بر دوش او مجنون‌تر از لیلای محزون است
پریشان‌تر زباد و گیسوان بید مجنون است

به سوی آب می‌تازد به سوی تشنه‌تر گشتن
به سوی منزل آخر که پشت وادی خون است

کف دستی ز آب آورد بالا در میانش دید
نگین تشنه پیغمبری که فخر گردون است

به آب افزوده شد آبی که در کف داشت از آن روز
پریشان لبش، اروند و بهمنشیر و کارون است

گرفته در بغل چون جان شیرین، مشک و می‌تازد
به زیر بارش تیری که از اندازه بیرون است

به سقا گفت مولا : «با دلی خونین‌تر از فریاد»
نمی‌دانی برادر بعد تو احوال من چون است؟

شکسته از غمت جام من ای قد قامت مستی
دلم ای جوهر هستی چو چشمت غرق در خون است

و سقا گفت: از شرم است نه از جویبار خون
اگر روی من ای خورشید عالم‌تاب گلگون است

حسین آرام می‌بوسد نگاه بی فروغی را
که زهرا تا قیامت از وفاداریش ممنون است

*عبدالرحیم سعیدی راد؛‌عطش‌ و عشق 

کیستی‌ ای‌ مرد خدایی‌ تبار؟
ای‌ نفست‌ آیه‌ پروردگار!

کیستی‌ ای‌ کوه‌ترین‌ مردها؟
گم‌ شده‌ در جوهره‌ات‌ دردها

چشم‌ فلک‌ منتظر گام‌ تو
جن‌ و ملک‌ ریزه‌ خور نام‌ تو

کیستی‌ ای‌ مرد که‌ چون‌ شیرها
می‌چکد از پیرهنت‌ تیرها؟

سرو کجا و قد والای تو؟
ماه فرود آمده در پای تو

رد قدم‌هات، گل‌ رازقی‌!
هرم لبان تو خط عاشقی‌

عشق فقط شاخه‌ای از تاک تو
عقل فرو مانده در ادراک تو

عقل در اندیشه احوال تو
عشق دویده ست به دنبال تو
....
می‌کشم‌ از سینه‌ دلخسته‌ آه‌
منتظرم‌ بلکه‌ بتابی‌ چو ماه‌

ماه‌ «بنی‌ هاشم» اگر نیستی‌
خود بگو ای‌ ماه‌ترین‌ کیستی‌؟

ای‌ همه‌ عشق‌ بگو کیستی‌؟
حضرت‌ عباس‌ مگر نیستی‌؟

سوره اخلاص، سلام علیک
حضرت عباس، سلام علیک

کیستی‌ ای‌ ساقی‌ جام‌ الست‌
جام هم از نام‌ تو گردیده‌ مست‌

آب‌ که‌ شرمنده لب‌های‌ توست‌
تشنه‌تر از قامت‌ رعنای‌ توست
...
جرعه‌ای از مشک تو آب حیات
قطره‌ای از اشک تو یعنی فرات

عاشق و سر مست، که دید این چنین
ساقی بی دست، که دید این چنین

شعله اشک است اگر بشنویم
گریه مشک است اگر بشنویم

مشک عزادار لب تشنه‌ات
علقمه خونبار لب تشنه‌ات
...
باز کن‌ این‌ پنجره‌ بسته‌ را
مست‌ کن‌ این‌ تشنه‌ لب‌ خسته‌ را

تشنه لبم تشنه! بیا باز هم‌
تشنگی‌ آموز مرا، باز هم‌

باز علم‌ گیر و به‌ میدان‌ بیا
سوی‌ حرم‌ مشک‌ به‌ دندان‌ بیا

باز علم‌ گیر و علمدار باش‌!
در سپه‌ عشق‌ سپهدار باش‌!

مثل‌ تو سردار ندارد حسین‌!
چون‌ تو علمدار ندارد حسین‌!

عالم‌ و آدم‌ به‌ فدای‌ تو باد
عشق‌، دمادم‌ به‌ فدای‌ تو باد

ای‌ به‌ فدای‌ تو و همدردی‌ات‌
گشته‌ جهان‌ محو جوانمردی‌ات‌

بیرق‌ نام‌ تو تکان‌ می‌خورد
تا عطش‌ و عشق‌ مرا می‌برد

انتهای پیام/

۸ شهریور ۱۳۹۹
کد خبر : ۱,۳۵۹

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید