تیمسار که در جمع افسران عالیرتبه و درجهدارها و محافظانش ایستاده بود، دستش را بالا آورد و به حاجآقا احترام نظامی کرد؛ اسرای ایرانی و عراقیهایی که آنجا ایستاده بودند مات و مبهوت به این صحنه نگاه میکردند.
تیمسار نزار، رئیس کمیسیون اسرا در عراق، آدم مغرور و سنگدلی بود. یک روز برای بازرسی به اردوگاه ما آمد. پس از بازدید داشت از در اردوگاه بیرون میرفت که حاجآقا خودش را به او رساند. گفت «این گیوهها رو یکی از اسرا بافته. به یادگار از طرف همه به شما هدیه میکنم».
تیمسار با تعجب پرسید «شما کی هستی؟» گفت «ابوترابی هستم». تیمسار که در جمع افسران عالیرتبه و درجهدارها و محافظانش ایستاده بود، دستش را بالا آورد و به حاجآقا احترام نظامی کرد. اسرای ایرانی و عراقیهایی که آنجا ایستاده بودند مات و مبهوت به این صحنه نگاه میکردند.
تیمسار مدتی با حاجآقا صحبت کرد. بعد به فرماندۀ اردوگاه دستور داد برخی امکانات رفاهی را برای اسرا فراهم کند.
راوی: عبدالمجید رحمانیان
انتهای پیام/