مشاور امنیت ملی کاخ سفید و ترامپ اعلان کردند دیگر هیچ گزینه تحریمی برای مقابله با ایران نداریم.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و ترامپ اعلان کرد دیگر هیچ
گزینه تحریمی برای مقابله با ایران نداریم.
زله شدن آمریکا دربرابر اراده ملت ایران و تحمل بالای مردمانی که از
سهند تا هیرمند همواره چون سرفرازی دماوند و دنای نستوه به نظاره تاریخ نشستهاند
چیز جدیدی نیست. مردم ایران از این سختتر را پشت سر گذرانده اند. حمله مغول و
تیمور لنگ گورکانی با رکاب خونینش دیدهاند و قبل تر نیز نیاکانشان از اسکندر برایشان
تعریف سرودهاند که تخت جمشید و پاسارگادشان را سوخت و ویران کرد و جام جم را به
تاراج برد. ازبک، قزاق، تاتار و تازی و فرنگی هر یک بر گرده ایرانیان چوبی نواخت
اما ملت دیار قنوت و قنات، شعر و حماسه همواره در روزهای سخت با سلاح فرهنگ و تمدن آنها را ادب
نموده است.
نقل است پس از حمله مغول، از یک بخارایی پرسیدند مغولان چگونه بودند؟ گفت:
«آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند؛ اما رفتند.» آری، همواره در برابر همه
سختی و ناملایمات، ایران همان ایران ماند.
امروز نیز آمریکا و غرب شاید به تقاص آتش
زدن آتن توسط خشایار یا هم شکستشان توسط مرد کُردتبار ایوبی در جنگ صلیبی، از هیچ
تلاشی فروگذاری نکردند. آنها کارد و دندانشان را برای بریدن گلوی ایران و انقلاب
اسلامی تیز کردند، جنگ به راه انداختند، منطقه را به آتش کشاندند، داعش، النصره،
القاعده، بی نظمی، وحشت، ترور، طاعون و نابودی آفریدند و سرزمین غرب آسیا را
خاکستر نمودند اما نتوانستند ایرانیان را تسلیم نمایند. چرا که این خاک عجب و غریب
تسلیم ناپذیر است. در برابر لشکر اسکندر در کوههای گیلویه جنوب غرب ایران آریو
برزن می جنگد، از خلیج فارس رئیسعلی نگهبانی میکند، بر کرانههای خراسان شیح حسن
جوری و سربداران سر به دار می دهند و در زابلستان ایران نیز رستم ضامن مرز در
برابر تورانیان است. در آذربایجان شیخ خیابانی تیرباران میشود و در تهران شیخ نوری
بر دار می رود و در زمانه ما نیز شهید راستین قاسم سلیمانی ققنوسی است که از خاکستر
جنگ هزار لشکر عرب و غرب و دفاع مقدس بر می خیزد و دژ و دژبان ایران و اسلام
میشود.
دشمن میداند ایران تسلیم نمی شود اما دیرزمانی بسیار به تجزیه آن اندیشه کرد. ایران در طی
دوره های متعددی تکه تکه شد. چنانچه روزگاری بر شرق آن ترکان و بر غرب آن عربان حکم
می راندند اما یعقوب لیث صفاری از شرق برمیخیزد و در غرب و خوزستان می میرد؛ آنگونه
بسیاری از جسم های پاک این سرزمین که زاده خواف، کاشمر، خوی، خاش و سرخس و توس و
کرانه های مرو بودند، خونشان در دهلاویه و چذابه و میمک، دهلاویه و کردستان و غرب
بر زمین ایران ریخت.
ایران دوره های متعدد تکه تکه شد اما مغناطیس عجیب و
غریب شیعه که از خون امام حسین(ع) در دشت نینوا روییده است دوباره آنها را به هم
جوش داده است و امروز نیز دشمن این را خوب می داند. اما ایران همواره از یکجا زخم
های کهنه برداشته است. از جایی که ایرانیانی بوده اند تا مغولان را به قلعه الموت راهنمایی
و دروازه هایش را از درون بگشایند. از آنجا که در قلاع و کاخهای ایران کسانی
بودند که هرات و گنجه و باکو و ایروان را به دشمن دادند. همان نامردان و نامردمانی
که بحرین و آرارات را از بدن این جدا کردند.
ایران بزرگ روزگاری فیل پهن پیکر کره زمین بود که توسط همین ضعیفان
چند پاره شد اما اگرچه کوچک شد
امروزه به یوز می ماند. یوز فرز
است یوز عادت به بیابان و سختی دارد و در برابر هر دشمنی چنگال و دندان و میکشد و
تا سرحد مرگ از فرزندانش دفاع میکند.
.....بگذریم. ایران امروز الحمدالله هم
زعیم هوشیار دارد و هم فرزندانی عقابچشم که بر بلندای سبلان و دنا و شیرکوه،
غارون و کرانه های مکران تنگه هرمزان چنان ایستادهاند که به تعبیر علیمردان
بختیاری؛ «هر کسی که بخوهد از فرازش بگذرد باید پر و بالش را باج بدهد».
قدرت نظامی و چنگ و بازو و دندان ایران جرات به هیچکس نمیدهد که بر ایران
بتازد. چه میدانند ایران امروز، ایران عصر نادر است که به تقاص یورش چند افغان کلاه
از سر شاه هندوان برکشید و میکشد. میدانند ایران امروز ایران عصر قجر نیست، رهبری
دارد هشیار که جهان او را یکی از بزرگترین استراتژیست های تاریخ می داند، که حساب و
کتاب جهان و کشورش را خوب از بر است.
می دانند پای به رکاب همین رهبر، جوانان
بسیاری است که نه با چنگ بلکه با آهن و موشک و سلاح و خون می جنگند. تحریم را نیز
تا انتهای توان امتحان کردند و امروز علنا اذعان به عجز می کنند اما ترسمان به
جاست.
میدانیم کسانی هستند که به تعبیر مردمان لر کهگیلویه «پَس بَرَک» یا ستون
پنجم دشمن اند. همان هایی که در هنگامه پیروزی مالک در صفین که شمشیرش تا نوک بینی
معاویه نیز رسیده بود دل لشکر را خالی کردند و آن شد که نباید بشد. همان هایی که
آریو برزن را لو دادند و شیخ حسن جوری را به خان مغول تسلیم کردند. از جریان نفوذی
که چه در جنگ و چه در صلح می ترسند و تنها سلاحشان چشمک زدن به دشمن است. شغادانی
که رستم هزار دستان را در چاه می اندازند و آن کاری که دشمن نتوانست، کردند.
امروز نیز رمز عملیاتشان مذاکرهی زیر تیغ
تحریم با نام عقلانیت است. دشمن امروز پشت
دست بر زمین گذاشت، یک به یک سنگرهای محیط پیرامون ما خالی میشود، تحریم و هیمنه
و قلدری اش در هم شکسته است اما هم او به نقطه ای امیدوار است و هم ما به جریانی
مشکوک. چرا که بدترین زهر را قهرمانها نه در میدان جنگ بلکه بر سفرهای رنگارنگ
نوشیده اند. اما ایران امروز، آنجا که هنوز تلألوی نورانی گنبد امام خمینی(ره) بر
کشورش می تابد و سلف فرزانهاش، یل بی بدیل و هوشیار عرصه جنگ اراده با دشمن است،
ایران گذشته نیست. گذشته های سخت، تجربه
راه ماست. اما همچنان باید از جریانی که شام بزم می پزد غافل نشد... .
فتح الله پرتو/ کارشناس مسایل استراتژیک*