سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
«رمضان به وقت آزادگی»/2

روایت «حسین افشار جم»| ماجرای ایثار اسرا در ایام رمضانی اسارت

روایت «حسین افشار جم»| ماجرای ایثار اسرا در ایام رمضانی اسارت
در ماه رمضان پیش می‌آمد برخی به دلیل بیماری نمی‌توانستند روزه بگیرند اما حرمت روزه‌داران را حفظ می‌کردند و بخشی از جیره ناچیز غذایی که بعثی‌ها می‌دادند را برای افطار و سحر بچه‌های روزه دار کنار می‌گذاشتند.
به گزارشروابط‌ عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، ایام اسارت مملو از خاطراتی است که تجلی بخش همدلی، ایثار و رشادت است. خاطراتی که بیانگر اتفاقاتی هرچند تلخ، اما حلاوت پایداری و رشادت هویدای در آن امروز همچون رطب شهد شیرین ایثار را در کام آدمی بچکاند. دومین گفت‌وگوی «رمضان به وقت آزادگی» را با حسین افشار جم انجام دادیم.
 
وی که هم‌اکنون بازنشسته وزارت نیرو است در سن 17 سالگی پای به جبهه گذاشت و در 1367/4/21 شبیخون عراقی‌ها به همراه تعدادی از همرزمان خود به اسارت عراقی‌ها درآمد و تا مدتی مدیدی مفقودآلاثر محسوب می‌شد چرا که نام او در لیسا سازمان جهانی صلیب سرخ توسط بعثی‌ها ثبت نشده بود.
 
روایت این آزاده سرافراز بیان یک روز خاطره از ایام اسارت به دست بعثی‌های عراقی را مثنوی هفتاد من کاغذ دانست. 
 
وی گفت: ابتدا یک ماه در زندان الرشید بودم و سپس به یعقوبه کمپ 18 قفس یک انتقال داده شدم. شرایط سختی حاکم بود؛ غذای بسیار ناکافی و البته بی‌کیفیت بود و شرایط اولیه بهداشتی نیز رعایت نمی‌شد؛ گرمای غیرقابل تصور نیز در ماه ‌رمضان در عراق حاکم بود.
 
افشار از همبستگی میان آزادگان در ایام ماه مبارک رمضان گفت و بیان کرد: در ماه رمضان پیش می‌آمد برخی به دلیل بیماری نمی‌توانستند روزه بگیرند اما حرمت روزه‌داران را حفظ می‌کردند و  بخشی از جیره ناچیز غذایی که بعثی‌ها می‌دادند را برای افطار و سحر بچه‌های روزه دار کنار می‌گذاشتند. 
 
این آزاده سرافزار ادامه داد: از خودگذشتگی آزادگان به اینجا ختم نمی‌شد؛ مثلاً در آن شرایط برخی‌ها به دلیل ضعف بدنی یا گرمای شدید بی‌حال می‌شدند و در چنین مواردی سایر آزادگان با خیس کردن پیراهن و لباس‌هایشان و چرخاندن آن‌ها در هوا سعی می‌کردند اندکی از گرمای طاقت فرسا را کم کنند.
 
وی بیان کرد: همدلی و همراهی آنقدر زیاد بود که به معنای واقعی من عدالت اجتماعی را با رفتار‌های برخواسته از انسانیت لمس کردم.
 
افشار جم از عبادت و تجمعات مذهبی و دست‌جمعی آزادگان گفت و تصریح کرد: روزهای آغازین اسارت متقارن بود با تاسوعا و عاشورا و آزادگان نیز دور هم جمع‌شدند تا به عزادارای بپردازند اما بعثی‌ها برخورد تندی با ما داشتند و آب را بر روی ما بستند.
 
این آزاده سرافزار ادامه داد: بعثی‌ها از هر گونه تجمعی جلوگیری می‌کردند و نماز جماعت امر ممنوعه به حساب می‌آمد؛ البته سختگیری‌های خیلی شدیدشان برای سال اول بود و سال‌های بعد سخت‌گیری کمتر شد. 
 
وی در پایان گفت: ما داخل قوطی رب آب می‌خوردیم؛ قوطی رب شده بود همه چیزمان، از ظرف غذا برای سحری گرفته تا قابلمه افطار. حتی درب قوطی رب برای ما قاشق می‌شد از قوطی رب تا بخواهی استفاده می‌کردیم.
 
انتهای پیام/
 
۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
کد خبر : ۳۵۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید