فرزانه قلعه قوند معاونت پژوهشی موسسه پیام آزادگان و از شاعران و نویسندگان کشورمان که در حوزه ادبیات آزادگان نقش پررنگی را ایفا کرده، در سوگ از دست دادن امالاسرا مرحومه بهجت افراز دلنوشتهای دارد که به مناسبت سالروز درگذشت این مادر مهربان برای شما بازنشر میکنیم.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، خبر کوتاه بود! تسلیت ... این بار، خبر پرواز یک آزاده نبود؛ خبر پرواز امالاسرا بود... .
کم نبود بانو جان؛ مادر آزادگانبودن، کم نبود ... .
فقط باید مادر بود تا معنای نگاه پرمهرت را به فرزندان آزادهات فهمید. نگاهشان که میکردی، دلم از آن همه مهر مادرانهای که از نگاهت تراوش میکرد، میلرزید.
وقتی بین فرزندانت بودی، چون پروانهای دورت حلقه میزدند و با کلامشان و برق نگاهشان، قدرشناسی را بر سرت میباریدند.
جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)
سالهای غربت آزادگان را کنارشان مینشستی؛ از دور بر زخمهای تنهاییشان مرهم میشدی. یکتنه خانوادهشان بودی و به آب و آتش میزدی تا آزادگان جانباز را به مادر وطن بازگردانی. پا به پای خانوادههای رنجکشیدهشان میدویدی؛ همچنان استوار. تسلای دل کبود مادران و همسران منتظر میشدی تا رنج دوری جگرگوشهشان را تحمل کنند.
بیمهری ایام را در رساندن خبری خوش، جا میگذاشتی و بیخستگی باز هم میدویدی.
کم نبود بانوجان؛ کم نبود حجم دغدغههای مادرانهات.
شانههای نحیفت توان تکیهکردن نداشت اما میایستادی تا تکیهگاه خانوادههای چشم به راه باشی، خانوادههایی که امید، رفتهرفته از وجودشان میگریخت.
خانهات، خانۀ امید خانوادههای منتظر بود، چقدر شانههایت برای درددلهایشان و اشکهایشان بزرگ میشد.
مگر میشود دویدنهای مادرانهات را در یک صفحه خلاصه کرد؟ برای تو و از تو نوشتن، زمانی به حجم بیش از هشت سال نیاز است و دفتری که برگهای سفیدش، به سپیدی دل مهربانت باشد.
شنیده بودم، چیزی از متاع دنیا، نیندوختی و هر چه در مشت جهان جا میشد را به وقف فرستادی تا برود، میخواستی سبکبال بروی و بیتعلق.
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
گذشت بانو جان، گذشت. فرزندانت بازگشتند و قدرشناسی را به پایت ریختند. هرگاه گرد هم میآمدند و شرایط فراهم بود، جمعشان هرگز از حضورت خالی نبود.
گذشت بانو جان، گذشت. دیگر باید فرزندانت را رها میکردی به امید خدا؛ ولی نکردی! باز هم پیگیر حالشان میشدی. تن نحیفت در درد و رنج مچاله شده بود؛ باز هم اما صدایت رنگ امید داشت و زندگی.
جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)
خط پایان عمرت، سرعتش را زیاد کرده بود و تکتک سلولهایت را به چروک نشاند، باز هم کوتاه نیامدی و همچنان دغدغه داشتی؛ با آن حال زارت تماس میگرفتی تا در سپردن اسناد سالها مادریات به آیندگان تعجیل کنیم.
مگر میشود دربارهات جز عبارت «امالاسرا» واژهای سرود؟ آنچه کلام سیدآزادگان بود، با هیچ عبارت دیگری دربارۀ تو برابری نمیکند.
بیشک جای مسافری از جنس آفتاب که با دلی به بزرگی اقیانوس و نگاهی به زلالی آیینه، از جادۀ تنگ و تاریک دنیا عبور کرد، هرگز پر نخواهد شد.
آرام بخواب امالاسرا، مادر مهربان آزادگان، میدانی که بهشت زیر پای مادران است...
آرام بخواب...
فرزانه قلعهقوند
25 دیماه 1397
انتهای پیام/
ذکر روز شنبه: یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
✍ خبرنگار | مالک دستیار