سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

قصه پایداری و مجاهدت آزادگان در نمایشگاه کتاب خواندنی است

قصه پایداری و مجاهدت آزادگان در نمایشگاه کتاب خواندنی است
انتشارات پیام آزادگان به شکل تخصصی بر موضوع اسرای ایرانی جنگ تحمیلی و دوران اقامت اجباری گروهی از رزمندگان ما در عراق و مرور تجربیات آنان در آن روزهای اسارت متمرکز است.

 به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، انتشارات پیام آزادگان به شکل تخصصی بر موضوع اسرای ایرانی جنگ تحمیلی و دوران اقامت اجباری گروهی از رزمندگان ما در عراق و مرور تجربیات آنان در آن روزهای اسارت متمرکز است. البته ما معمولاً در اشاره به اسرای خودمان در جنگ تحمیلی، به درستی از الفاظی مثل «آزاده» و «آزادگان» استفاده می‌کنیم، اما این واژه‌ها نباید واقعیت تلخ ماجرا، یعنی رنج‌ها و دشواری‌هایی که آنان در دوره‌ای که در بند رژیم بعث عراق بودند به حاشیه براند. چه آنکه خواندن خاطرات این آزادگان، به خوبی به ما نشان می‌دهد که آنان چه مشقت‌ها و ستم‌هایی را تحمل کردند و نیز ما در آن سال‌ها با چه دشمن سنگدل و بی‌مروتی مواجه بودیم.

برای مثال در بخشی از کتاب «صدای شکستن استخوان» می‌خوانیم:

* در آمبولانس، من بودم و دو سرباز عراقی، که یکی راننده و دیگری نگهبان بود. وقتی از خیابان‌های شهر رد می‌شدیم، با دیدن مغازه‌ها و مردمی که در رفت‌وآمد بودند دلم برای آزادی تنگ شد. جلوی یک ساندویچ‌فروشی، آمبولانس ایستاد. راننده پیاده شد و رفت ‌به‌طرف ساندویچ‌فروشی. با خودم گفتم حتی اگر در بیمارستان هیچ کاری برایم انجام ندهند، رفتنش به خوردن یک ساندویچ خوشمزه بعد از دو سال می‌ارزد. بی‌صبرانه منتظر بازگشت راننده بودم.

* راوی این کتاب، حسن تاجیک‌شیر، جانباز آزاده‌ای است که سال دوم جنگ اسیر شد. او در ادامه روایتش می‌افزاید: نگهبان درِ عقب آمبولانس را باز کرد که از آن به‌عنوان میز استفاده کند. راننده از راه رسید، ساندویچ و نوشابه‌ها را گذاشت روی میز. یکی از ساندویچ‌ها را خودش برداشت، دیگری را هم داد به نگهبان. برای من هیچ ساندویچی نخریده بود! با اشتها شروع کردند به خوردن. آن‌ها حتی به من نگاه هم نمی‌کردند. باد بوی ساندویچ‌ها را آورد توی کابین آمبولانس؛ دهانم آب افتاد و دلم ضعف رفت. ساندویچ و نوشابه‌شان را خوردند، با کاغذ ساندویچ سبیل‌های چربشان را پاک کردند، بعد هرکدام سیگاری روشن کردند، سوار شدند و راه افتادیم.

* به جز «صدای شکستن استخوان»، کتاب‌های دیگر مثل «گل کاشتی عباس» با موضوع خاطراتی از آزاده ایرانی عباس حسین‌زاده خالدی، «زمان ایستاده بود» با موضوع بازخوانی خاطرات شصت نفر از اسرای ما را در اردوگاه‌های بعثی‌ها و «لبخند گمشده» که مرور خاطرات اسدالله گرامی است عناوینی‌اند که در غرفه انتشارات پیام آزادگان به چشم می‌خورند و به تازگی چاپ یا تجدید چاپ شده‌اند. اشاره به نکته خالی از لطف نیست که اسدالله گرامی، اوایل جنگ اسیر شد و یک دهه در زندان‌های بعثی‌ها ماند و در دوران اسارت، نقش مهمی در حفظ امید و روحیه سایر آزادگان ایفا کرد. «لبخند گمشده» گوشه‌هایی از زندگی این مرد دوست‌داشتنی را برای مخاطب روایت می‌کند.

انتهای پیام/

اُدْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ. 

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت 
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
کد خبر : ۸,۴۶۹
کلیدواژه ها: انتشارات پیام آزادگان,خرید کتاب,فرهنگ مقاومت,فرزانه قلعه قوند,نشر آزادگان,کتاب تکه‌های کوچک سیب,مرحوم حسینعلی رحیمی‌

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید