سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
به مناسبت ولادت امام سجاد(ع)؛

جهاد تبیین در مشی امامان شیعه

جهاد تبیین در مشی امامان شیعه
«جهاد تبیین» یکی از محوری‌ترین مصادیق جهاد در مشی امامان شیعه است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به درستی آن را یک فریضه برای امروز دانسته‌اند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، «جهاد تبیین» یکی از محوری‌ترین مصادیق جهاد در مشی امامان شیعه است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به درستی آن را یک فریضه برای امروز دانسته‌اند.

جهاد تبیین ریشه‌ای چند صد ساله دارد که نشانه‌های بارز آن را در خطبه حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه، خطبه امیرالمومنین (ع) در جمل، صفین، نهروان و مسجد کوفه، خطبه‌های امام مجتبی (ع) در جریان صلح با معاویه و بعد از آن، خطبه‌های امام حسین (ع) در مسیر مکه تا کربلا و خطبه‌های حضرت زینب (س)، حضرت ام‌کلثوم (ص) و در نهایت خطبه امام سجد در مسجد شام قابل مشاهده است.

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

در ادامه و به مناسبت میلاد حضرت امام سجاد که باید ایشان را طلایه‌دار «جهاد تبیین» دانست بخشی از متن کتاب در دست انتشار «الرحیل» را می‌خوانید، در متن زیر در می‌یابیم که امام زین‌العابدین چگونه و با چه صراحتی در میدان تبیین دشمن قسم خورده خود را در موضع ضعف و شکست قرار می‌دهد.

چون غائله کربلا با عداوت و دشمنی و کینه‌توزی بنی‌امیه به پایان رسید و حضرت حسین بن علی (ع) و جمله فرزندان و برادران و برادرزادگان و خواهرزادگان و اصجابش به شهادت رسیدند. به امر عمر بن سعد اهل حرم آن حضرت را به کوفه بردند و بعد از آن با نامه‌ای که عبیدالله بن زیاد برای یزید نوشت اسیران کربلا را به شام بردند.

اهل حرم سیدالشهدا و دختران پیامبر (ص) بعد از طی منازلی تحت شدیدترین آزارها به شام رسیدند. یزید گمان می‌کرد که با کشتن اولاد امیرالمومنین (ع) و جناب ابوطالب (ع) بر مخالفان قهر و غلبه یافته اما خطبه‎های دختران حضرت زهرا (س) و امام سجاد (ع) یزید را در موضع ضعف قرار داد. در این میان مبارزه حضرت سجاد (ع) که هنوز آثار بیماری در وی نمایان بود در مسجد کوفه ارکان سلطنت نامشروع یزید را به لرزه درآورد.

پیروز در جهاد تبیین

روزی یزید امر کرد تا اهل بیت (ع) را با على بن الحسین (ع) در خانه‌ای که متصل به خانه خودش بود جاى دادند، خانه‌ای که خراب بود، نه دافع گرما بود و نه حافظ سرما. چنانکه صورت‌هاى مبارک اهل بیت (ع) پوست انداخت و در آن مدتى که در شام بودند نوحه و زارى بر حضرت امام حسین (ع) مى‌کردند.

یزید امر کرد سر مطهر امام (ع) را بر در قصرش نصب کردند و اهل بیت (ع) را امر کرد که داخل خانه او شوند، چون مخدرات اهل بیت (ع) داخل خانه آن لعین شدند زنان آل ابوسفیان زیورهاى خود را کندند و لباس ماتم پوشیدند و صدا به گریه و نوحه بلند کردند و سه روز ماتم داشتند و هند دختر عبدالله بن عامر که در آن وقت زن یزید بود پرده را درید و از خانه بیرون دوید و به مجلس آن لعین آمد در وقتى که بار عام بود گفت: «اى یزید! سر مبارک فرزند فاطمه دختر رسول خدا (ص) را بر در خانه من نصب کرده‌اى.»

یزید برجست و جامه بر سر او افکند و او را برگرداند و گفت: «اى هند! نوحه و زارى کن بر فرزند رسول خدا (ص) و بزرگ قریش که پسر زیاد لعین در امر او تعجیل کرد و من به کشتن او راضى نبودم.»

پس یزید امر کرد که اهل بیت رسالت (ع) را به زندان بردند، حضرت امام زین‌العابدین (ع) را با خود به مسجد برد و خطیبى را طلبید و بر منبر بالا کرد، آن خطیب ناسزاى بسیارى به حضرت امیرالمؤ منین و امام حسین (ع) گفت و یزید و معاویه را مدح بسیار کرد، حضرت امام زین‌العابدین (ع) ندا کرد او را و فرمود: «واى بر تو اى خطیب! که براى خشنودى مخلوق، خدا را به خشم آوردى، جاى خود را در جهنم مهیا بدان.»

پس روزی حضرت على بن الحسین (ع) فرمود: «اى یزید! مرا رخصت ده که بر منبر بروم و کلمه‌اى چند بگویم که موجب خشنودى خداوند عالمیان و اجر حاضران شود.»

یزید قبول نکرد، اهل مجلس ‍ التماس کردند که او را رخصت بده که ما مى خواهیم سخن او را بشنویم، یزید گفت: «اگر بر منبر برآید مرا و آل ابوسفیان را رسوا مى‌کند.»

حاضران گفتند: «از این جوان چه بر مى‌آید.»

یزید گفت: «او از اهل بیتى است که در شیرخوارگى به علم و کمال آراسته‌اند.»

چون اهل شام بسیار مبالغه کردند یزید رخصت داد، حضرت بر منبر بالا رفت و حمد و ثناى الهى ادا کرد و صلوات بر حضرت رسالت پناه و اهل بیت (ع) او فرستاد و خطبه‌اى در نهایت فصاحت و بلاغت ادا کرد که دیده‌هاى حاضران را گریان و دل‌هاى ایشان را بریان کرد.

پس فرمود: «ایهاالناس حق‌تعالى ما اهل بیت رسالت را شش خصلت عطا کرده است و به هفت فضیلت ما را بر سایر خلق زیادتى داده و عطا کرده است به ما علم و بردبارى و جوانمردى و فصاحت و شجاعت و محبت در دل‌هاى مؤمنان و فضیلت داده است ما را به آنکه از ما است نبى مختار محمد مصطفى (ص) و از ما است صدیق اعظم على مرتضى (ع) و از ما است جعفر طیار که با دو بال خویش در بهشت با ملائکه پرواز مى‌کند و از ما است حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا (ص) و از ما است دو سبط این امت حسن و حسین (ع) که دو سید جوانان اهل بهشت‌اند.

هر که مرا شناسد شناسد و هر که مرا نشناسد من خبر مى‌دهم او را به حسب و نسب خود. ایهاالناس! منم فرزند مکه و مِنى، منم فرزند زمزم و صفا...»

و پیوسته مفاخر خویش و مدائح آبا و اجداد خود را ذکر کرد تا آنکه فرمود: «منم فرزند فاطمه زهرا (س)، منم فرزند سیده نساء، منم فرزند خدیجه کبرى، منم فرزند امام مقتول به تیغ اهل جفا، منم فرزند لب تشنه صحراى کربلا، منم فرزند غارت شده اهل جور و عنا، منم فرزند آنکه بر او نوحه کردند جنیان زمین و مرغان هوا، منم فرزند آنکه سرش را بر نیزه کردند و گردانیدند در شهرها، منم فرزند آنکه حرم او را اسیر کردند اولاد زنا، ماییم اهل بیت محنت و بلا، ماییم محلّ نزول ملائکه سما و مهبط علوم حق‌تعالى.»

پس چندان مدائح اجداد گرام و مفاخر آبا عِظام خود را یاد کرد که خروش از مردم برخاست و یزید ترسید که مردم از او برگردند مؤذّن را اشاره کرد که اذان بگو، چون مؤذّن الله‌اکبرُ گفت، حضرت فرمود: «از خدا چیزى بزرگتر نیست.»

چون مؤذّن گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ الا الله»

حضرت فرمود: «شهادت مى‌دهم به این کلمه پوست و گوشت و خون من.»

چون مؤذن گفت: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحمداً رَسُولُ الله (ص)»

حضرت فرمود: «اى یزید! بگو این محمد (ص) که نامش را به رفعت مذکور مى‎سازى جدّ من است یا جدّ تو؟ اگر مى‌گویى جدّ تو است دروغ گفته باشى و کافرى و اگر مى‌گویى جدّ من است پس چرا عترت او را کشتى و فرزندان او را اسیر کردى!؟»

آن ملعون جواب نگفت و به نماز ایستاد.

انتهای پیام/

معمار کبیر انقلاب: قلم، ناتوان از وصف آزادگان است.

خبرنگار | مالک دستیار

۱۷ اسفند ۱۴۰۰
کد خبر : ۷,۲۹۵
کلیدواژه ها: امام سجاد,ولادت,جهاد تبیین

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید