سومین روز جنگ، آغاز یک دهه اسارت برای سرباز جوانی بود که بعدها نامش در میان اولینها ثبت شد؛ نخستین اسیر، نخستین شماره صلیب، و یکی از نخستین آزادگان بازگشته به میهن.
۲۱ تیر ۱۴۰۴
در مراسمی متفاوت و پر از احساس، دختر یک آزاده حرفهایی از دل گفت؛ با پدری که دیگر در کنارش نیست، اما هنوز الهامبخش اوست.
۰۴ تیر ۱۴۰۴
استان خراسان رضوی؛
هیئت جاننثاران نبوی در طول سالها به عنوان پشتیبانی همیشگی در برگزاری مراسم مذهبی آزادگان، حضوری چشمگیر داشته است.
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
از جبهههای جنگ تا سلولهای تاریک اسارت، رمضان دشانی ایستاد؛ اما خانهای که پس از آزادی به آن بازگشت، غریبتر از اردوگاه بعث بود.
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
زندگی غلامعباس بنیادی، با خاطراتی از دردهای اسارت، شوخیهای همرزمان شهید و دفترچهای از دعاهای شبانه گره خورده است. امروز، او پدری خوشحال است؛ اما هیچگاه گذشته را فراموش نکرده.
۳۰ فروردین ۱۴۰۴
برخی از آزادگان سرافراز، تنها اسارت را با خود بازنگرداندند؛ بلکه زخمهایی را نیز از میدان نبرد به یادگار آوردند که هرگز ثبت نشد. روایت علیرضا محمدپور، نمونهای از این مظلومیت پنهان است.
۲۷ فروردین ۱۴۰۴
حضور پرشور دانشآموزان، فرهنگیان و آزادگان در جشنواره «افتخار من»، مشهد را به کانون روایتهای زنده از دوران دفاع مقدس تبدیل کرد.
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دکتر ناصر سرگلزائی، آزادهای که روزگاری با ابتداییترین ابزارها در اردوگاههای اسارت درد همرزمانش را تسکین میداد، امروز بر کرسی مدیریت یکی از مهمترین دانشکدههای علوم پزشکی کشور تکیه زده و همچنان در مسیر خدمت به مردم گام برمیدارد.
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
در حاشیه پررنگ تاریخ دفاع مقدس، نامهایی جا ماندهاند؛ مردانی که دیده نشدند اما ماندند. یکی از آنها، سرهنگ یزدیپناه است؛ آزادهای که بازگشتش، مرز میان فراموشی و فداکاری را از نو ترسیم میکند.
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
وقتی مهدی قاسمی شاندیز به جبهه رفت، قرار بود در امور اداری مشغول شود، اما مسیر سرنوشت او را به خط مقدم و سپس به اردوگاه اسرا کشاند. او در دیداری با مؤسسه پیام آزادگان از روزهای سخت اسارت، شهادت مظلومانه علیاصغر نشاستهچی و مقاومت آزادگان در برابر دشمن گفت.
۲۰ اسفند ۱۴۰۳