سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
 
مصاحبه با نویسنده کتاب «امتحان سخت»؛

نقش جالب شهید همدانی در نگارش کتاب/ آقای ابوترابی امام الاسرا بود

نقش جالب شهید همدانی در نگارش کتاب/ آقای ابوترابی امام الاسرا بود
جلسه نقد کتاب «امتحان سخت»؛ خاطرات خود نگاشت آزاده سیداحمد قشمی به میزبانی غرفه موسسه پیام آزادگان در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد، در همین راستا خبرنگار موسسه پیام با نویسنده این کتاب مصاحبه‌ای را تدارک دیده است.

به گزارش  روابط‌ عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، جلسه نقد کتاب «امتحان سخت»؛ خاطرات خود نگاشت آزاده سیداحمد قشمی به میزبانی غرفه موسسه پیام آزادگان در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد. در همین راستا خبرنگار موسسه پیام با نویسنده این کتاب مصاحبه‌ای را تدارک دیده است که متن کامل آن در ادامه آمده است:

انگیزه شما از نگارش این کتاب چه بود؟

سردار همدانی، ۸ سال در جبهه بودند و از دوستان بنده بودند، در سال ۹۵ یک روز آمدند محل کار بنده، بعد از صحبت هایی که با هم داشتیم دست من را گرفتند و گله کردند که: «شما 10 سال اسارت بودید چرا کتابی ننوشتید؟» از ما قول گرفتند و گفتند باید شما کتاب را بنویسید که سه ماه بعد از این‌ که نوشتن کتاب اولم «واگویه‌های سید» را شروع کردم، سردار همدانی شهید شدند.

کتاب اولم را با مقدمه ایشان شروع کردم و نوشتن خاطرات ما به کتاب دوم هم رسید. کتاب دوم را با مقدمه سرکار خانم مرضیه حدیدچی دباغ نوشتم که ایشان هم یکی از اسطوره های ماست. ضمن اینکه مقام معظم رهبری هم اشاره کرده‌اند دوران دفاع مقدس باید بولد شود و زوایای پنهان آن نمایان شود و برای نسل‌ها و عصرهای آینده نوشته شود.

کتاب به چند بخش تقسیم می‌شود؟

بخشی از آن مربوط به قبل از انقلاب است. بخشی مربوط می‌شود به ۲ سال اولی که ما عضو شورای فرماندهی سپاه استان همدان بودیم و بخش دیگر هم مربوط به زمانی است که ما در اردوگاه رمادیه بودیم و به همین ترتیب با تغییر موقعیت اسارت به بخش های مختلف تقسیم می شود.

از نظر شما کدام بخش کتاب مخاطب را به خودش جلب می‌کند؟

به نظرم در این کتاب اشارات قابل توجهی به رهبریت و مدیریت حاج‌آقا ابوترابی داشتم که ایشان با ویژگی های خاصی که داشت همه را شیفته خودشان می کرد و با آن اخلاق الهی و خاصی که داشت همه‌ی آزادگان از ایشان بهره‌ می‌بردند. در کتاب هم نوشته‌ام؛ همانطور که حضرت امام، در جمهوری اسلامی امام امت بود. حاج آقا ابوترابی هم امام الاسرا بود.

طوری بود که همه از ایشان به نیکی یاد می‌کردند. دشمن هم شیفته اخلاق ایشان بود، حتی شکنجه‌گرهای بعثی هم برای ایشان احترام قائل بودند. بخش عمده ای از مطالب کتاب بنده در کنار روایت دوران اسارت، معرفی این شخصیت بوده است.

یکی از موضوعات تاثیرگذار کتاب را عنوان کنید.

یکی از اسرا به نام علیرضا اله‌یاری در زندان ابوغریب (که زندان مخوفی هم بود و شب و روزش مشخص نبود و ما نماز را حتی با احتیاط می خواندیم) آمد پیش من و گفت: آقاسید من شهید خواهم شد. آن موقع گفتیم چه حرفی است شما می‌زنید. گفتند من خواب دیدم و اشکی هم از چشمشان روان شد. ما گفتیم به خواب اعتباری نیست. ایشان خودشان مطمئن بودند و به ما گفتند که من تازه ازدواج کرده‌ام اما در خوابم دختر ۱۰ ساله ای در بغل همسرم بود که با من خداحافظی می‌کرد.

به یکی از دوستان سفارش کرده بود که نام دخترم را فاطمه بگذارید و مراقبشان باشید. ایشان بعد از چند ماه شهید شدند و ما ۱۰ سال بعد که از اسارت بازگشتیم با آزاده‌ها قرار گذاشتیم قبل از آن که به خانه خودمان برویم به منزل خانم شهید برویم. رفتیم و دیدیم از شهید دختر ۱۰ ساله ای به یادگار مانده است که از قضا نامش را فاطمه گذاشته بودند.

۲ مهر ۱۳۹۹
کد خبر : ۱,۴۲۰
کلیدواژه ها: کتاب، امتحان سخت، سیداحمد قمشی، آزادگان، هفته دفاع مقدس، نقد کتاب

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید