کتاب امتحان سخت یک سبک جدیدی در حوزه ادبیات اسارتگاهی است. تلاش راوی برای دیده نشدن در لابهلای روایتهای این کتاب پنهان شده و نکته جالب این کتاب برای بنده همین گذر از راوی و دیده نشدن راوی است.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، نقد کتاب «امتحان سخت»؛ از جمله برنامههای روابط عمومی مؤسسه پیام
آزادگان به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس است که با حضور احمد قشمی و
جواد کامور بخشایش (منتقد) در سرای اهل قلم برگزار شد.
سید احمد قمشی، راوی خاطرات کتاب گفت: چهل هزار از عزیزان ما به اسارت درآمدند و در دل اسارت و آن ظلمتکده واقعاً
حماسهها آفریدند. در
مقابل سختی ها ایستادگی و مقاومت کردند و خم به ابرو نیاوردند، ۱۰ سال کمتر یا بیشتر
مقاومت بر اساس اعتقادی بود که برگرفته از ایده ها و تفکرات آنها بوده و هست.
راوی خاطرات کتاب امتحان سخت افزود: کتاب
اول ما واگویههای سید بود که اشاره داشت به خاطرات اسارت در رمادیه که واقعاً سخت
ترین دوران اسارت ما در همین اردوگاه رمادیه استان الانبار سپری شد.
وی ادامه داد: ما خیلی دیر شروع کردیم به نوشتن کتاب سردار شهید سرلشکر حاج حسین همدانی، از ابتدای انقلاب ما همراه ایشان در شورای
فرماندهی سپاه بودیم
اما به دلیل مشغله و مسئولیتهای مختلف که داشتیم توفیق نوشتن کتاب را خیلی دیر به
دست آوردیم .
آزاده سرافراز قشمی افزود: سال ۹۵ بود
که یک روز سردار همدانی تماس گرفتند که آقا سید من می خواهم شما را ببینم و آمدند
اداره نشستیم یک ساعتی با هم صحبت کردیم، آنجا بود که گفتند: سید خیلی از شما گله دارم،
شما ۱۰ سال اسیر بودید
خیلی خاطرات باید داشته باشید چرا دست به قلم نبردید بعد دستم را همچنان فشار میداد
که قول دهید شروع کنید.
سه
ماه بعد از این دیدار که ما شروع به نوشتن کتاب کردیم ایشان به شهادت رسیدند و سه چهار ماه بعد از شهادت ایشان کتاب واگویههای سید نیز به چاپ رسید.
قشمی ادامه داد: مدتی بعد کتاب دوم، امتحان سخت
با مقدمه خانم مرضیه حدیدچی دباغ را آغاز کردیم ایشان شخصیت وارسته ای بود.
وی با بیان اینکه ما بیش از ۷ سال
در اردوگاه بودیم و آنجا یکی از ویژگیهایی که جالب توجه بود، وجود آقای ابوترابی به
عنوان یک محور و به عنوان امام الاسرا بود. گفت: در آن جمهوری اسلامی کوچکی که ما داشتیم همه شاخصهایی که باید پیاده
میشد واقعاً در اردوگاه اسرا جاری بود ایشان این گونه نبود که بخواهد خودش را معرفی
کند یا پیش قراول باشد بلکه با آن قلب بااخلاص و اخلاق خوبی که داشت همه را شیفته خودش می کرد.
ایشان رهبریت ۴۰ هزار
آزاده را به عهده گرفت و به عنوان یک محور بقیه گوش به فرمان ایشان شدند و به تمام
آزادگان تسری پیدا کرد. خود صلیب سرخ که آمدند آنجا اذعان می کردند که در اردوگاه اسرای
دیگر خیلی اختلاف است ولی بین دو هزار آزاده ما انگار در یک کالبد قرار گرفتند.
خود عراقی ها هم این ها را مطرح میکردند که حتی ۱۰ تا سرباز ما در آسایشگاه نمی شود که شبانه روز نزاع نداشته باشند ولی ایشان
با خصوصیات اخلاقی و رفتاری در دل همه آزادگان قریب به اتفاق رسوخ کردند.
قشمی در ارتباط با شخصیت آقای ابوترابی ادامه داد: گمان می کنم اگر وجود و رهبریت
ایشان نبود ۵۰۰ اسیری که در اسارت با آن مظلومیت به شهادت
رسیدند شاید به ۵ هزار
نفر میرسید. ما در آوردگاه رمادیه دائم در جنگ با عراقی ها بودیم با مدیریت حاج آقا
ابوترابی مسیر درست حرکت را پیدا کردیم ایشان طوری برخورد میکرد که عراقی های دیگر
مطلع نشوند.
به عنوان یک خاطره کوتاه: افسری بود که بسیار خشن برخورد می کرد به
نحوی که هرکس زیر دستش میرفت با کابل به سختی او را میزد ولی همان افسر به محض اینکه با حاج آقا رو به رو میشد دست به سینه تعظیم میکرد!
خاطرهای دیگر: زمانی که صلیب سرخ برای بازدید اردوگاه میآمد عراقی ها
هر کسی که دست و پایش شکسته یا در اثر شکنجه مجروح شده بود را در یک اتاق جداگانه مخفی
میکردند. صلیب آمد و گفتند علی اکبر کجاست؟ عراقیها به هر نحوی میخواستند پنهان کنند اما
صلیب سراغ ایشان را میگرفت. وقتی صلیب سیاهی های بدن ایشان را دید همه گمان می کردند الان می گوید که بچه ها از
ضربات کابل و شلاق کبود شدند و در چه وضعیت بدی هستند اما چیزی نگفت! صلیب که رفت فرمانده
اردوگاه آمد.
گفت چرا چیزی نگفتی؟ حاج اقا گفت: «شما مسلمان هستید ما هم مسلمانیم، ما که
نباید شکایتمان را به کافر ببریم.» همین حرف ها بود که در روحیه فرمانده و افسرانی که در آنجا حضور داشتند خیلی تاثیر میگذاشت.
قشمی در پایان افزود: همین کارها بود که عراقی ها از او میخواستند وضعیت اسرا را سر و سامان
دهد. ایشان اکثر اردوگاه ها رفتند و وضعیت را سامان دادند و مدیریت خودشان را اعمال
کردند.
بعد از صحبتهای آزاده سرافراز قشمی، منتقد کتاب، آقای جواد کامور بخشایش، به نقد و بررسی پرداخت.
جواد کامور بخشایش در اظهارات خود گفت: معتقدم که در حوزه ادبیات اسارت هنوز به آن جایگاه لازم نرسیدیم. این
ادبیات حاصل خروجی روایت راویان مختلف بوده است و زمان زیادی گذرانده است. ما باید یک بخش دیگر
بر اساس نامه های اسارت داشته باشیم چون بررسی ها و تحقیقات نشان میدهد که حدود
12 میلیون نامه بین اسرا و خانواده هایشان تبادل شده این موارد باید بررسی شوند تا
ادبیات بازداشتگاهی و اسارت گاهی ما ارتقا پیدا کند.
وی ادامه داد: به هرحال ما از هر دو سو در حال تحقیق و پژوهش هستیم و امیدواریم جنبه
ادبیات اسارتگاهی ما مثل جنبه های دیگر ادبیات پایداری دفاع مقدس چه پشت جبهه و چه
درون جبهه با آثار قوی تر اصالت خود را به معرض نمایش گذارد و به صورت فرامرزی این ادبیات
را به جهان معرفی کنیم.
منتقد کتاب امتحان سخت همجنین گفت: در لحظه لحظه کتاب آقای قشمی خوشحالیها و مرارتها با همبندیهایشان
آدم را تحت تاثیر قرار میدهد که شکلی از سبک زندگی است که نشان میدهد ما با چه گذشته و چه هویتی
رو به رو بودیم. رسالت ما در برابر این سختی ها این است که حافظ این سختی ها و مرارت
ها باشیم. من به عنوان کتاب با اسم امتحان سخت که بهنظرم نام بامسمایی است ورود
پیدا کردم.
وی در ادامه گفت: در هر صورت مقابله با دشمن با
دست های بسته کار سختی است و این قطعا تقدیر چهل هزار اسیری بوده است که باید ادامه
نبرد و جنگ خود را با دست بسته انجام میدادند. آقای قشمی اشاره کردند به "جمهوری اسلامی
کوچک". یعنی این عزیزان در خاک دشمن یک جمهوری اسلامی کوچک تشکیل داده بودند و در حد
توان خودشان البته با عنایت به خدا توانستند در مقابل دشمن نشکنند و حتی در مواقعی
اراده دشمن را شکستند.
کتاب امتحان سخت یک سبک جدیدی در حوزه ادبیات اسارتگاهی است. تلاش راوی برای دیده نشدن در لابهلای روایتهای این کتاب پنهان شده و نکته جالب این کتاب برای بنده همین گذر از راوی و دیده نشدن راوی است.
معمولا در کتابهای ادبیات دفاع مقدس راوی در داستان دیده می شود اما
بنده در این کتاب این راوی را کمتر دیدم . راوی سعی کرده خود را کنار بکشد. اتفاقاتی که بوده را بدون اینکه سعی کنند محوریتی برای خودشان قائل شوند
روایتگری میکنند.
نکته دیگر درباره این کتاب معرفی شخصیت واقعی حاج آقا ابوترابی در اردوگاه و در نحوه مدیریت، تعامل و تقابل با بعثی
ها است که واقعا قابل تأمل است.
منتقد کتاب افزود: از دل این کتاب می شود ۱۰ ها مقاله علمی در همین یک مورد پیدا کرد که
آقای قشمی تلاش کردند با بررسی و مطالعات پیشین و حتما گفتوگو با افراد مختلف، ویژگی
های رفتاری حاج آقا ابوترابی و تاثیر رفتار ایشان بر بعثی ها و تاثیر دعا، توسل و توجه
به آموزه های دینی وهمچنین تدابیر تشکیلاتی حاج آقا ابوترابی را نشان دهند. اگرچه
که هنوز برای شناخت شخصیت حاج آقا ابوترابی باید اطلاعات بیشتری کسب کنیم تا ابعاد
مختلف منظومه فکری ایشان را بیشتر تبیین کنیم و به جامعه معرفی کنیم.
وی همچنین گفت: از منظر دیگر این کتاب واقعا یک دایره المعارف از افراد و جغرافیای اسارت
است که اطلاعات خیلی خوب و باارزشی درباره افراد از اسرای ایرانی تا نگهبان، افسران
و فرماندهان عراقی میدهد. همچنین به اطلاعات خوبی درباره جغرافیای این زندانها مثل موصل
1 تا 4 و الرمادی و.. اشارههایی دارند.
وی افزود: نکته جالبی که برای من خوب بود اطلاعات مفید ایشان درباره چگونگی شهادت
اسرا است. به اذعان جناب آقای قشمی ما 500 شهید در دوران اسارت تقدیم کردیم ای کاش
یک مجموعه ای پیدا شود که دایره المعارفی از این شهدا بنویسد.
نمونه هایی که در این کتاب ارائه می شود تامل برانگیز است. عبور ماشین
ها از روی جنازه ها، سوزانده شدن رزمنده ها در جزایر مجنون و چگونگی شکنجه دادن بسیاری
از شخصیت ها و اسرایی که در جبهه ها قابل تأمل بوده است.
دانش جدیدی که با مطالعه این کتاب بهدست آوردم، محل دفن این شهدا در زندان
موصل بود که محل دفن اسرا را زندان موصل5 نام گذاری کرده بودند. این برای خود من جالب
بود، چگونه و تحت چه شرایطی اینها دفن میشدند، نکته ای است که از منظر
نویسنده خوب روایت شدهاست. اسرا و نیروهای عراقی اطلاعات شهدا را در یک شیشه قرار میدادند
و با خود شهید دفن میکردند.
کامور بخشایش ادامه داد: نکته قابل تأمل دیگر در این کتاب بهرهگیری از قصه های مذهبی، آیات، روایات،
احادیث که نشانگر بنیاد فکری خود راوی است و واقعا
نشان میدهد که دلیل اصلی ایستادگی و مقاومت رزمنده ها در اسارت چه بوده است.
ما هر کتابی بخواهیم
بررسی کنیم اول راوی را به لحاظ فکری بررسی میکنیم بعد خود متن را به لحاظ سطوح مختلف
مثل سطح زبانی و ادبی مورد بررسی قرار میدهیم که شامل سطح آوایی، نحوی و.. میشود.
وی در نقد کتاب گفت: در این کتاب با سه چهار مقدمه روبرو می شویم که از نظر من میتوانست در
هم ادغام شود و خود کتاب هم به جای اینکه مقدمه ای بر معرفی خانم دباغ باشد میتوانست
تقدیم به خود بگیرید.
در کتاب های تخصصی که مخاطب کتاب را باز میکند برود سراغ حوزه اسارت
تامل و تحملی ندارد که با زندگینامه سی چهل صفحه ای شخص دیگری روبرو شود. البته ایشان
دغدغه نویسنده را برای زنده نگه داشتن یاد و نام اسطوره بزرگی مثل سرکار خانم دباغ
را نشان میدهد اما با این حال ای کاش متن در بخش پیوست ها یا بخشی دیگر به جز مقدمه
جای میگرفت.
با توجه به اینکه نویسنده سعی میکند اطلاعات ارائه دهد، باید سعی کند در
روایت سلسله اطلاعات تاریخی و سیر زمانی تامل کند. ما در جایی به حضور حاج آقا ابوترابی
در زندان موصل برخورد میکنیم چند صفحه بعد متوجه میشویم که راوی آماده است با آقای
ابوترابی دیدار کند و تازه وارد اردوگاه میشوند.
منتقد کتاب امتحان سخت ادامه داد: برخی ابهامات هم در کتاب وجود دارد مانند اسامی اشخاصی که بنا به شرایط
سخت و دشوار اسارت مجبور میشدند همکاریهایی با بعثی ها داشته باشند، ایشان پدرانه
از موضوع عبور کردند و برای همیشه این نام ها را در تاریخ مبهم گذاشتند و از آن رد
شدند.
چند نکته تاریخی هم وجود دارد؛ بهنظر میرسد نیازمند تأمل بیشتر از طرف مجموعه
پیام آزادگان هست. مثلا شیخ علی تهرانی عضو مجلس خبرگان رهبری نبودند عضو مجلس خبرگان
قانون اساسی بودند و ده پانزده مورد هم غلط تایپی و املایی در کتاب موجود است.
وی در پایان گفت: در آخر عرایضم میخواهم بگویم این کتاب از خاطره پایش را فراتر گذاشته
و به مرز تاریخ شفاهی نزدیک شده است .راوی
ما توجه به جزئیات فردی خودش را کنار گذاشته و خودش را هضم کرده در مجموعه روایتهایی
که تلاش میکند چارچوب و تابلو درست و واقعی از زندان موصل و دوران حضورشان را ترسیم کرده
باشد.