سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
ما تنها نبودیم (۶)؛

امدادهای غیبی| روایت آزاده جهانشیر یوسفی

امدادهای غیبی| روایت آزاده جهانشیر یوسفی
دفاع مقدس نماد استقامت و سمبل پیروزی، پیچیده‌ترین جنگ‌ها در جهان به شمار می‌رود.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تنها جنگ دو کشور نبود، بلکه جنگ ابرقدرت‌های دنیا با ایران بود و اگر از این جنگ به عنوان حماسه بزرگ و دفاع مقدس یاد می‌شود، بدین جهت است که فرزندان ایران اسلامی با بضاعتی ناچیز به مصاف کسانی رفتند که از ماشین‌های جنگی برخوردار بودند.

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

عنایات الهی و امدادهای غیبی زیادی در دوران دفاع مقدس برای رزمندگان کشورمان اتفاق افتاده و از رهگذر آن مشکلات به وجود آمده در مناطق عملیاتی و غیر آن را از پیش پای خود برداشته‌­ و جان‌های زیادی در آن موقعیت زمانی و مکانی حفظ شده است.

بدون تردید شایستگی افراد و برخورداری از درجات بالای ایمان، زمینه مناسب­تری برای مشاهده امدادهای غیبی فراهم می‌­سازد. و از آن منظر که رزمندگان جان بر کف اسلام برای اعلای کلمه دین حق به میادین نبرد می­رفتند، شایستگی افزون­تری برای دریافت این عنایت‌های خاص داشتند.

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

آزاده سرافراز «جهانشیر یوسفی» به بیان خاطره‌ای از دوران اسارت و یک نمونه از این امدادهای غیبی جالب پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 

دهه‌ی فجر در اردوگاه برنامه‌هایی مختصّ حال و هوای آنجا داشتیم. اما علی‌رغم محدودیت و موانعی که وجود داشت، سعی می‌کردیم به بهترین نحو این ایام را برگزار کنیم و بزرگ بداریم. بچه‌ها تئاتری را تدارک دیده بودند و تحت عنوان "شهادت" که در آن پدری هر دو پسرش در جبهه‌ها به شهادت می‌رسند و متعاقب آن حوادث و اتفاقاتی دیگر دامنگیر این خانواده می‌شود که بر روحیه و نگرش بچه‌ها بسیار مؤثر بود و حقیقتاً استفاده می‌کردیم.

در همین زمینه یکی از بچه‌ها هم ابتکاری زده و نقاشی از حضرت امام(ره) را کشیده و بالای صحنه نصب کرده بود. در اثتای برگزاری نمایش، نگهبانی که برای آسایشگاه گذاشته بودیم تا آمدن سربازان عراقی را زیرنظر داشته باشد، کلمه‌ی رمز را با صدای بلند فریاد کرد و در نتیجه می‌بایست به سرعت وسایل و دکور طراحی و ساخته شده را جمع کنیم که این کار البته کمی طول می‌کشید. برادر عزیزی هم که تصویر حضرت امام (ره) را کشیده بود، فوراً عکس امام را برداشت  و آن را در میان قرآن گذاشت، اما سرباز عراقی متوجه این حرکت شد. پس جلو آمد ، قرآن را برداشت و آن اسیر بزرگوارمان را کنار زد و شروع کرد به ورق زدن قرآن تا ببیند چه چیزی را در میان آن گذاشته‌اند. تپش قلب بچه‌ها کاملاً احساس می‌شد . رنگها برافروخته شده و لرزش بدن و لبهای عده‌ای کاملاً مشهود بود. و سرباز عراقی هم مشغول ورق زدن بود و داشت به انتهای قرآن می‌رسید،‌ ولی از کاغذ، نوشته یا هرچیز دیگری خبری نبود. ورق زدن سرباز عراقی تمام شد. ولی چیزی به دست نیاورد. پس، با عصبانیت قرآن را کنار گذاشت و همگی شروع به ضرب و شتم بچه‌ها کردند و هنگامی که خسته شدند،‌ دست کشیدند و رفتند، آن برادرمان فوری به سراغ قرآن رفت و با حیرت شگفتی شروع به ورق زدن آن کرد. هنوز چند ورقی را رد نکرده بود که تصویر حضرت امام (ره) معلوم شد و همه ناخودآگاه صلوات فرستادند و بدین شکل امداد الهی دیگری را تجربه کردیم و اشک شوق و اشتیاق به رحمت الهی از دیده‌ها جاری ساختیم.

 بیشتر بخوانید

مؤسسه فرهنگی، هنری پیام آزادگان

خبرنگار: مالک دستیار

۲۵ خرداد ۱۴۰۰
کد خبر : ۵,۴۳۱
کلیدواژه ها: قهرمانان اسیر,ایثارگران,آزادگان,خاطرات کوتاه,اسارت,ایثار,امداد های غیبی

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید