سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
آزاد مثل آزاده (۳۲)؛

شعر «قصه‌ی یک دلاور»

شعر «قصه‌ی یک دلاور»
آزادگان، تنها در جبهه، رزمنده نبودند که در اسارت، نیز جبهه‌ای تازه گشودند و رزمنده‌های عرصه‌ی فرهنگ و سفیر صادق ارزش‌ها و پیام‌های انقلاب اسلامی شدند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، وقتی حماسه هشت سال دفاع مقدس را مرور می‌کنیم، واژه‌های آشنای شهید، آزاده، جانباز و... را می‌یابیم. این نامها، روایت شجاعت مردان و زنانی است که در آزمون‌گاه جبهه استوار ایستادند و حماسه بزرگ و مانای عصر ما را رقم زدند.

آزادگان، تنها در جبهه، رزمنده نبودند که در اسارت، نیز جبهه‌ای تازه گشودند و رزمنده‌های عرصه‌ی فرهنگ و سفیر صادق ارزش‌ها و پیام‌های انقلاب اسلامی شدند و در بارش تازیانه و درد و زخم و تحقیر و شماتت و تمسخر دشمن، چونان اسوه عاشورا -زینب کبری(س)- صبور و شکور، زیبایی دیدند و زیبایی آفریدند.

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

شناختن و شناساندن این قهرمانان سترگ و بزرگ و توصیف سلوک عزتمندانه و مؤمنانه و عاشقانه و صادقانهی آنان، برای نسلهای امروز و فردا نه تنها جذاب و شیرین که بسیار بایسته و شایسته است و بهرهگیری از «زبان هنر» در این راه بایستهتر و شایستهتر و همین نگاه و رویکرد، زمینهی فراخوان مؤسسه پیام آزادگان در سال 1393 شد تا شاعران و نویسندگان و صاحبان ذوق و قلم در رشتههای شعر، داستان، خاطره، دلنوشته و نمایشنامه به خلق و ارسال اثر بپردازند.

در ادامه اثری برگزیده از «علی نظری» از استان لرستان را با هم میخوانیم:

 

سلام به غنچههای

باغ پر از گل ما

سلامی از ته دل

به بچهها، بزرگا

 ***

یه قصه دارم امروز

قصهی یک دلاور

دلاوری که همه

بهش میگن، برادر

 ***

تو شهر ما یه مَرده

که الگوی جووناست

تو معرفت، تو مرام

اسوهی پهلووناست

***

لباش همیشه خندون

همیشه مهربونه

قلب پر از مهر اون

مثل طلا میمونه

 ***

پهلوون قصه از

دلاورای جنگه

دسته کلیدش هنوز

یه مَرمی فشنگه

***

خودش میگه این فشنگ

مال زمون جنگه

این جای رد پاشه

ببین خیلی قشنگه!!

 ***

شونهی سمت راستو

نشون میده میخنده

میگه بابا ولش کن

گلوله سیخی چنده؟!

***

وقتی قسم میخوره

میگه به جون مادر

به رسم جبهه و جنگ

به ما میگه برادر

 ***

اتاق نُقلی اون

مثل ستاد جنگه

گوشهای از اتاقش

یه سنگر قشنگه

***

آلبوم و خاطراتش

براش مثال گنجه

رّد دلاوریهاش

تو کربلای پنجه

***

همیشه توی مسجد

تو کوچه یا خیابون

از زبونش میباره

خروش رود کارون

***

یه روز تو راه مسجد

گفتم بهش برادر

چهطور اسیر شدی تو؟

بگو به جون حیدر(ع)

***

خندید و رو به من کرد

آهای بچه بسیجی!!

تقصیر این بود که من

موندم توی دوئیجی

 ***

یه روز که رفته بودیم

تو خط، کمین دشمن

من بودم و سه چارتا

دلاور صفشکن

***

نمیدونم چهطور شد

گلوله بارون شدیم

تو دشت خون دویدیم 

شبیه کارون شدیم

 ***

از اون گلوله بارون

از اون پاتک دشمن

از بین بچههامون

فقط رضا موند و من

***

بردنمون  اسیری

دشمنای   بیایمون

از خاک  پاک ایران

بردنمون به زندون

 ***

گفتم که ما چوپونیم

گاو میخریم تو صحرا

واسه خریدن گاو

گفتن بیائیم همین جا

***

یکیش آتیش گرفت و

با مشت و داد و فریاد

تو  دهنم  چنان زد

دندونم از جا افتاد

***

خلاصه هرچی زدن

حرف ما دوتا نشد

هرچی فشار آوردن

آهنه دولا نشد

***

تو روزهای اسارت

وقتی میسوختیم از تب   

همش جلو رومون بود

صبر و غرور زینب(س)

 ***

اگرچه داغون بودیم

بچهها خندون بودن

تو چشم دیو و دشمن

شاد و غزلخون بودن

 ***

ببین بچه بسیجی!!

هنوزم که هنوزه

دلم برای جبهه

لک زده و میسوزه

***

نبین که پیر شدم من

نگو توان ندارم

برای دین و میهن

سنگ تموم میذارم

***

اینو بدون عزیزم

دشمن بیاد تو میدون

نمیشینم تو خونه

بازم میرم جنگ اون

 ***

آی دونه دونه دونه

نون و پنیر و پونه

مرد توی قصهمون

راستی که پهلوونه


جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

آنچه خواندیم، نمونهای از آثار برگزیده در نخستین فراخوان مؤسسه پیام آزادگان است که با عنوان«آزاد مثل آزاده» برگزار شد. این آثار در چهار فصل به نام‌های «شعر»، «داستان»، «نمایشنامه»، «نامه و دل‌نوشته» گردآوری شده است. این آثار یکی پس از دیگری در سایت مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان قرار خواهد گرفت. امید است در تداوم این راه، آثار برتر دیگر را شاهد و ناظر باشیم.

  بیشتر بخوانید

مؤسسه فرهنگی، هنری پیام آزادگان

خبرنگار: مالک دستیار

۹ اَمرداد ۱۴۰۰
کد خبر : ۵,۶۹۴
کلیدواژه ها: علی نظری,آزاد مثل آزاده,فرزانه قلعه قوند,محمدرضا سنگری,شعر,داستان

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید