سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
 
روایت دیدار با آزادگان دیار سربداران(۴)؛

وقتی عضویت در جهاد سازندگی بلای جان یک آزاده شد

وقتی عضویت در جهاد سازندگی بلای جان یک آزاده شد
بعثی ها متوجه می شوند او یک «جهادی» است اما «جهاد» به گمان بعثی ها یعنی عضویت در گروههای پارتیزانی و نظامی درحالی که وی عضو «جهاد سازندگی » بوده است و کسی قادر نبوده موضوع سازندگی را به عراقیها تفهیم کند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، استان خراسان رضوی، دفاع مقدس ما محصول حضور مردم، نیروهای نظامی، غیرنظامی با تخصص های متنوع و متفاوتی بود که در صحنه نبرد تمایز و تشخیص بین آنها کار راحتی بود اما از ویژگی های منحصر به فرد آزادگان عزیز ما این است که چه در زمان اسارت و چه پس از بازگشت به وطن و حتی در حال حاضر چنین تمایزی به راحتی ممکن نیست و تا اطلاعات قبلی کاملی از آزاده نداشته باشی یا از زبان خودش نشنوی متوجه گذشته و سابقه خدمتی او در عرصه دفاع مقدس نخواهی شد. اسارت از آنها خانواده بزرگی ساخته است و آنها را حول محور لباسی واحد و اعتقاداتی شبیه به هم قرار داده است.

در سفر به شهرستان سبزوار راهی منزل آزاده عزیزی شدیم که سختی های اسارتش را هم با زبانی شیرین بیان می کرد. گویی هر چه او را بیشتر شکنجه می کرده اند طنازی و نشاط او بیشتر می شده است.

ابوالفضل ارقند آزاده سرافراز و با نشاطی که هر جا باشد باعث انبساط خاطر یک جمع می شود و در دوران اسارت هم اینگونه بوده است.

هنگامیکه وارد منزل آقای ارقند شدیم مصادف شده بود با وقت نماز ظهر وعصر و به اتفاق گروه نماز جماعتی در منزل وی به امامت استاد بیدخوری اقامه شد.

در فرصتی که تا اقامه نماز پیدا شد در و دیوار و گوشه و کنار منزل این آزاده عزیز جلب توجه کرد که مملو از آثار هنری، تزئینی، سنتی و دستی بود. آقای ارقند که متوجه این کنجکاوی ما شده بود گفت تمامی این آثار حاصل هنرمندی وی و همسر ایثارگرش می باشد.

پس از اقامه نماز پای صحبت ها و خاطرات شیرین و جذاب آقای ارقند نشستیم. چند خاطره از زبان وی شنیدیم که درج همه آنها در این گفتار ممکن نیست. از میان خاطرات متنوعی که گفته شد جریان جالب و جذاب سوءتفاهمی بوده است که عراقی ها با سابقه حضور این آزاده عزیز در جهاد سازندگی پیدا می کنند.

آقای ارقند با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نهاد مقدس جهاد سازندگی به عضویت این مجموعه ایثارگر درآمده و به گفته خودش در عمران و آبادی روستاها و جمع آوری گندم کشاورزان فعالیت داشته است که با شروع جنگ تحمیلی از سوی جهاد به جبهه اعزام شد و در اسفند سال 62 به اسارت درآمد.

ماجرای اسارتش وقتی جالب می شود که بعثی ها متوجه می شوند او یک «جهادی» است، اما «جهاد» به گمان بعثی ها یعنی عضویت در گروههای پارتیزانی و نظامی درحالی که وی عضو «جهاد سازندگی » بوده است و کسی قادر نبوده موضوع سازندگی را به عراقیها تفهیم کند. همین سوءتفاهم باعث می شود او تحت شکنجه قرار گیرد تا شاید بتوانند به زعم خود از او اطلاعات خاصی کسب کنند .شدت شکنجه ها باعث می شود آقای ارقند برای رهایی از آزارها خود را به دیوانگی بزند که این ترفند جواب داده و از شدت آزارها به او کاسته می شود.

این آزاده سرافراز گفت: آخرش هم عراقیها نفهمیدند جهاد سازندگی یعنی چی.

انتهای پیام/

لَیْسَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا طَلَبُ مَا یُصْلِحُکَ

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت  
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
کد خبر : ۸,۲۹۶
کلیدواژه ها: دیار سربداران,آزاده ابوالفضل ارقند,آزادگان سبزوار

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید