سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

فرهنگنامه اسارت و آزادگان؛ بستری برای پژوهش‌های جدید درباره آزادگان

فرهنگنامه اسارت و آزادگان؛ بستری برای پژوهش‌های جدید درباره آزادگان
مجموعه ۷۷ جلدی «فرهنگنامه اسارت و آزادگان» با کوشش و تحقیق جمعی به سرپرستی مسعود ده‌نمکی به چاپ رسید و جلدهای بعدی آن نیز در دست چاپ است.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، مجموعه ۷۷ جلدی «فرهنگنامه اسارت و آزادگان» با کوشش و تحقیق جمعی به سرپرستی مسعود ده‌نمکی به چاپ رسید و جلدهای بعدی آن نیز در دست چاپ است. در این مجموعه به کتاب‌شناسی اسارت، اسارت در اسلام، اسارت و آزادگان در جراید، اسارت و آزادگان به روایت تصویر، فیلم‌شناسی اسارت و بقیه جلدها به معرفی اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق اختصاص دارد و هر کدام از این مجلدها علاوه بر اطلاعاتی که در آنها جای گرفته است اطلاعات اضافه را در مخزنی قرار دادند که در وقت نیاز پژوهشگران مورد مراجعه قرار گیرد. کاری که در فرهنگنامه اسارات انجام شده جزئیات زیادی از زندگی اسرای جنگ ایرانی در اردوگاه‌های عراق را روایت می‌کند که در جای خود کار ارزشمندی است، کاری درباره شهدا، جانبازان و ایثارگران انجام نشده و به نوعی منحصربه فرد است. مسعود ده‌نمکی که یکی دو دهه از عمرش را صرف این کار کرده، معتقد است با همه مشقات و ناملایمت‌هایی که کار در برداشت اما خوشحال است که چنین کار دشواری را انجام داده و یک مجموعه را برای آیندگان بر جای گذاشته است که بعدها می‌تواند بسترهای پژوهش‌های سودمندی باشد که پژوهشگران و محققان آتی انجام خواهند داد. با مسعود ده‌نمکی، نویسنده، فیلم‌ساز و محقق جنگ به مناسبت انتشار ۷۷ جلد از این فرهنگنامه «اسارت و آزادگان» گفت‌وگویی انجام دادیم که در زیر بخش نخست آن منتشر شده است.

چه شد که سراغ تحقیق و تالیف درباره آزادگان رفتید و مجموعه فرهنگ‌نامه اسارت و آزادگان را منتشر کردید؟

فکر کنم این موضوع به ایام ورود آزادگان به کشور برمی‌گردد که در آن ماه‌های نخست ستاد آزادگان تشکیل شد و من در بخش گزینش مشغول به کار شدم. این بخش سوابق آزادگان را در دوره اسارت بررسی می‌کرد تا براساس صلاحیت‌های‌شان در آن دوران، برای مشاغل طبقه‌بندی شده تصمیم‌گیری کنند. چون بعضی در اسارت تحت فشار کم آورده و خیانت کرده بودند و در همه اردوگاه‌های چنین افرادی وجود داشتند. در مرحله گزینش با توجه به مصاحبه‌هایی که انجام دادیم، متوجه شدیم بخش عظیمی از تاریخ دفاع مقدس آن طرف خاکریز رقم خورده بود و همان موقع که آزادگان تازه به کشور برگشتند باید کارهایی صورت می‌گرفت و خاطرات آنها از طریق مصاحبه گردآوری، ثبت و ضبط می‌شد. پیدا کردن آدم‌های متفاوت و واکنش‌های آنها در برابر وقایع اسارت مرا واداشت که به مسئولان آن موقع ستاد آزادگان پیشنهاد دهم در کنار کارهای خدماتی که برای آزادگان از قبیل وام، مسکن، شغل و … انجام می‌دهند کار فرهنگی هم داشته باشند. گرچه ستاد، وظیفه‌اش کار اداری و ستادی بود و کار فرهنگی برای آن تعریف نشده بود. شاید بعدها مانند سایر بنیادها ادغام می‌شد و دستگاه جدیدی با مسئولیت‌های جدید به وجود می‌آمد، اما مسئول وقت ستاد، مرحوم وکیلی موافقت کرد و گفت خود شما مسئول این کار باش و من واحد پژوهش ستاد آزادگان را راه انداختم.

در بدو ورود اسرا به کشور، یک نوع دفترچه آماری تهیه شد و از آنها در دوران قرنطینه چند روزه که در مرز یا اردوگاه‌هایی که در شهرهای مختلف شکل گرفت، سؤالاتی پرسیدند که البته مبنای گرفتن اطلاعات، مبنای درستی نبود، چون درباره نام اردوگاه‌ها، خود اسرا هم اطلاعات دقیقی نداشتند و گاهی خود اسرا نامی برای اردوگاه انتخاب می‌کردند یا صلیب‌سرخ نامی بر اردوگاه‌ها می‌گذاشت و حتی گاهی این اردوگاه‌ها در خود عراق به نامی دیگری معروف بود به همین دلیل بر اثر تشابه اسمی یا اغلاط دیگر، گردآوری اطلاعات اولیه هم چندان به درستی صورت نگرفت. اما همین دفترچه اولیه هم مفید واقع شد، چون در بررسی اسارت یا آمارهای دیگر قابل مطالعه و تحقیق بود. در یکی از مطالب دفترچه، سوالی درباره یک خاطره از اسارت بود که عموماً خاطرات مشترک نوشتند. چون در اینجا همه به ناب‌ترین خاطره می‌پرداختند که درباره رحلت امام یا روایت جمعی از یک واقعه بود. با این همه، در همان مقطع چند جلد کتاب با عنوان «خاکریز پنهان» را منتشر کردم که همان خاطرات اسرا را گردآوری، پالایش و با افزودن مصاحبه‌های تکمیلی از آزادگان شامل معنویت در اسارت، شکنجه در اسارت و … به چاپ رسید. یک جلد هم فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات در اسارت را شامل شد که شاید بعدها به این فرهنگ و اصطلاحات نیاز باشد. در همان مقطع که در ستاد آزادگان مصاحبه‌ها انجام شد با خودم فکر کردم که کار را باید گسترده‌تر از آنچه که هست انجام شود.

سال ۷۱- ۷۲ که در ستاد آزادگان بودم، اتفاقی افتاد که وضعیت به شکلی تغییر کرد. از جمله در آن موقع نشریه شلمچه را راه‌اندازی کردم که بر این ایده بودم غیر از خاطره و خاطره‌نگاری، روایت آنچه که بر رزمندگان و ایثارگران درباره آنچه می‌خواستند و در واقع آرمان‌؛ شهدا و ایثارگران نوشت که چرا رفتند؟ لذا باید از این موضوع هم حرف زد. درباره بخش نخست حوزه هنری و جاهای مختلف فعالیت داشتند و کتاب‌های زیادی هم منتشر شد، اما درباره مطالبه آرمان شهدا و آنچه که به خاطر آن به جبهه رفتند، جای خالی احساس می‌شد، برای همین نشریه شلمچه را منتشر کردم و آن موقع به این نتیجه رسیدم که حضورم در ستاد آزادگان با توجه به این‌که نشریه شلمچه منتقد دولت بود، شاید برای مسئولان وقت ستاد آزادگان هزینه داشته باشد و برای همین از ستاد جدا شدم، اما به طور شخصی کار پژوهش درباره آزادگان را دنبال کردم. من سراغ مصاحبه با چهره‌های شاخص اردوگاه‌ها رفتم که با بعضی از آنها سی‌چهل ساعت با برخی دیگر حتی تا ۵۰ ساعت مصاحبه می‌گرفتم تا بر اساس این مصاحبه‌ها با قشرهای مختلف نظامی از ارتش، سپاه، بسیج، روحانی و … به یک پرسش‌نامه و بستری برسم که براساس آن بتوان تیمی تشکیل داد که یک شیوه یکسان و منظم کار تحقیق داشته باشد. هر چه مصاحبه‌ها جلوتر می‌رفت به جزئیات بیشتری دست پیدا می‌کردیم، مثلاً به یک سرفصل کلی با عنوان «بهداشت یا درمان در اسارت» مواجه شدیم که در مصاحبه‌ها به این پرسش‌ها رسیدم که پزشکان در اسارت چه کسانی بودند؟ با چه وسایلی اسرا درمان می‌شدند؟ روش‌های درمان یا ابتکاراتی که داشتند چه بود؟ همچنین درباره هنر هم سوالاتی پیش رویمان قرار گرفت که رشته‌های مختلف هنری در اسارت به شکلی بوده؟

از چه کسانی برای مصاحبه یا پیاده کردن آن استفاده می‌کردید؟

بیشتر خانم‌ها و اغلب دانشجو بودند که بر اساس یک پرسش‌نامه مصاحبه می‌گرفتند که بعد متن مصاحبه پیاده و آنالیز می‌شد و بر همین اساس سوالاتی که داشتیم، فیش برداری کردیم و سوالات را سامان دادیم و کار را پیش بردیم.

قبل از چاپ «فرهنگنامه اسارت و آزادگان»، عراقی‌ها یک مجموعه درباره اسرای خودشان منتشر کردند. آن مجموعه را دیده بودید که از آن ایده بگیرید؟

نه، آنچه درباره این مجموعه شنیدم این بود که صدام در فاصله بین جنگ ایران و عراق و جنگ عراق و کویت، چند جلد کتاب با عنوان «شهدای بلاکفن» درباره اسرای عراقی که در ایران کشته شده بودند، منتشر کرد که آن موقع شنیدم رهبری وقتی این مجموعه کتاب را دیده بودند، خیلی ناراحت شدند که در ایران شصت‌هفتاد هزار اسیر عراقی داشتیم که ده‌ها هزار نفر از آنها پناهنده شدند و علیه صدام جنگیدند و ما هیچ کاری مکتوبی در این رابطه و از جمله روش اسیرداری ایران با اسرای عراقی نکردیم و در ادامه ایشان بحث منشور اسیرداری را مطرح کردند که بیاید دفاع مقدس را تدوین کنید. این کار نیازمند این بود که ببینیم دشمن در بحث اسیرداری چه کاری انجام داد و مقایسه کنیم با روشی که در ایران به کار بردیم. اما همین سوال هم برایم فاز پژوهش را گسترده‌تر کرد، یعنی منشور اسیرداری چه نکاتی را در برمی‌گرفت؟ لذا یکی از زمینه‌های تحقیق ما، بحث اسارت در اسلام بود که آیات مرتبط با اسارت، احادیت مرتبط با آن و منابع فقهی را در برگرفت که با کمک طلبه‌ها و دانشجویان، اطلاعات این بحث را فیش‌برداری و دسته‌بندی کردیم و در یک نمودار جای دادیم. پس از آن متوجه شدیم آنچه اسلام درباره رعایت حقوق اسیر دارد چه قدر از آنچه به عنوان قانون ژنو درباره اسرا وجود دارد، مترقی‌تر است. برای همین ما منابعی را پیدا کردیم تا در آینده پژوهشگران بتوانند درباره این موضوع و مقایسه آن با قوانین اسیرداری از سوی صدام تحقیق و بررسی کنند و برای این مهم کتاب‌شناسی اسارت را درآوردیم که بعضی از کتاب‌ها در چاپ نخست می‌ماند و به چاپ دوم نمی‌رسید و نایاب می‌شد و حتی در کتابخانه عمومی هم نبود. ما اغلب این آثار را تایپ و یک مخزن مرتبط با موضوع آزادگان ایجاد کردیم و در جلد نخست کتاب‌شناسی اسارت معرفی همه کتاب‌ها را آوردیم که بعداً پژوهشگران بتوانند به آن‌ها رجوع کنند. اگرچه همه اطلاعات در فرهنگنامه اسارت قابل انتشار نبود و بخشی از آن را در مخرن جای دادیم تا بعداً استفاده شود.

بجز کتاب‌شناسی اسارت، کتابشناسی اسلام و اسارت چه مجلدهای دیگری را در نظر گرفتید؟

فاز دیگر فرهنگنامه اسارت در رسانه‌ها بود. امروز با اینکه فضای دیجیتال خیلی گسترش پیدا کرده هنوز دسترسی به خیلی از روزنامه‌های دهه ۶۰ در دست نیست و برخی هم که اسکن شدند، قابلیت جست‌وجو ندارند و دسترسی به همین نسخه‌های اسکن شده هم آسان نیست.

در حال حاضر فقط روزنامه اطلاعات به صورت اسکن شده موجود است و درباره بقیه روزنامه این موضوع صدق نمی‌کند و فقط برخی از شماره‌های روزنامه‌ها اسکن شده و در دسترس هست.

به هر حال تیمی درست کردیم تا روزنامه‌های اصلی کشور که مرتبط با دفاع مقدس است و صفحات جنگ دارند حتی با حضور در کتابخانه‌ها از آنها عکس بگیرند و با این شیوه آرشیوی از روزنامه‌های دفاع مقدس هم درست کردیم که بعداً به صورت یک مخزن درآمد و به مروز اغلب روزنامه‌های ایران قبل و بعد از انقلاب را درمی‌گیرد. به این ترتیب شش جلد از فرهنگنامه به اخبار مرتبط با اسرا در روزنامه‌ها اختصاص پیدا کرد که شامل عکس و متن روزنامه است. آنچه که هنوز هم به صورت دیجیتال موجود نیست و وقتی در کتاب جای گرفت و شاید یک عده که زمینه پژوهشی درباره این موضوع را ندارند شاید بگویند این کار چه ضرورتی داشت؟ اما خودشان را که جای محقق و پژوهشگر این حوزه قرار دهند، تازه می‌فهمند که اگر می‌خواستند درباره این موضوع کار کنند باید به ده‌ها کتابخانه مراجعه بکنند تا شاید بعضی از روزنامه‌ها را بتواند به دست بیاورند.

این سخن را شنیده بودید که گفتند این کار به چه دردی می‌خورد؟

بله خودم شنیدم که گفتند این کار اصلاً به چه دردی می‌خورد. به هر حال دو جلد بعدی فرهنگنامه به روایت تصویری از اسارت اختصاص پیدا کرد. ایده این چند جلد را از موزه جنگ مسکو گرفتم که در آنجا پلاک‌هایی از سقف موزه آویزان بود که نام شهدا را روی آن نوشته بود. همچنین دفترهایی که نام شهدا را با نام استانش ثبت کرده بودند که من هم با این ایده در دو جلد به تصاویری از لحظه اسارت در روزنامه‌های داخلی و خارجی رسیدم و باید بگویم فقیرترین بخش جنگ تصویر درباره اسراست. چون دوربین اجازه نداشت به داخل اردوگاه‌ها برود، لذا عکس چندانی در دسترس نیست. ما از عکس‌های موجود استفاده کردیم و از روی برخی فیلم‌ها هم عکس تهیه کردیم و بعضی از تصاویر متعلق به صلیب سرخ بود، هم گرفتیم. نماینده صلیب سرخ به صورت گردشی به اردوگاه‌ها می‌رفت و از اسرا تصویر می‌گرفت که برخی تصاویر در زمان تبادل اسرا بود و عکس‌هایی هم از استقبال خانواده‌ها از اسرا که همه را در مخزن قرار دادیم و بعضی عکس‌های شاخص را در سه جلد منتشر کردیم که بر اساس این تصاویر تیپ‌لوژی اسرا را از لحظه اسارت تا آزادی دنبال کنیم. همچنین در زمان ورود اسرا به کشور برای آنها کارت شناسایی صادر کردند و برای همین از همه آنها یک عکس سه در چهار گرفتند که بعد آنها را اسکن کردند. آن موقع به مسئولان وقت گفتم عکس‌ها را دور نریزید به من بدهید لازم دارم و عکس همه آن ۴۲ هزار اسیر را در این چند جلد قرار دادم که با جزئیاتی مثل نام و نام خانوادگی و زمان اسارت و مدت آن همراه شد.

بعد از آن به یک نکته رسیدم و آن اردوگاه‌هایی بود که اسرا در آن قرار داشتند و در یک زمان بیست اردوگاه بود و بعدها هر چه جلوتر رفتیم به ۳۰ اردوگاه رسیدیم که بعضی از آنها از بین رفتند و امروز وجود ندارند. در بحث اردوگاه‌ها، ابتدا سراغ اسامی ۳۰ اردوگاه رفتیم و پس از آن اسامی اسرایی که در این اردوگاه‌ها اسیر بودند. در کل سه نوع اردوگاه داشتیم؛ اردوگاه اسرای ثبت‌نام شده صلیب سرخی، اردوگاه مفقودین و زندان‌ها. برای هر سه نوع اردوگاه پرونده درست کردیم و در این مقطع تعداد پژوهشگران را افزایش دادیم و از ۱۰ نیرو به ۵۰ نفر رسیدیم و برای هر اردوگاه یک نفر را مسئول پژوهش کردیم. در اینجا امکانات‌مان محدود بود و حتی در پذیرایی از اسرا که در شهرستان‌ها ساکن بودند و برای مصاحبه به دفتر می‌آمدند با کمبود امکانات مواجه بودیم و گاه شرمنده می‌شدیم. بخش اردوگاه‌ها در ده سرفصل اردوگاهی طراحی شد که در آن تاریخچه، وجه تسمیه آن، ساختار فیزیکی و جغرافیایی اردوگاه، ساختار جمعیتی، ساختار فرماندهی و… فرماندهی ایرانی اردوگاه و مشخصات آن ذکر شد. در این تحقیقات مدل‌های فرماندهی و تربیت سربازان و نوع زندگی در اسارت را درآوردیم که نکات جالبی را در برداشت.

برای این‌که بتوانید یک مدل دربیاورید که برای فرهنگنامه چه سرفصل‌هایی نیاز است و به چه چه مجلداتی تقسیم شود از کسی مشاوره گرفتید؟

نه، بیشتر ایده‌ها و طراحی سرفصل‌ها در زمان تحقیق و پژوهش در ذهنم شکل گرفت. هر چند شاید این کار به نظر خیلی‌ها برای سازمان‌ها یا نهادهایی باشد که مسئول این حوزه هستند اما خوب آنها دغدغه‌اش را نداشتند و من انجام دادم.

انتهای پیام/

برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت  
۱ اسفند ۱۴۰۲
کد خبر : ۹,۳۷۹

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید