سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
/ خاطـرات

خاطرات آزادگان

از وعده‌های منافقین تا فعالیت‌های فرهنگی در دوران اسارت
در گفتگو با آزاده سرافراز سید رسول عمادی مطرح شد؛
با اینکه در عرصه‌ی هنری اجازه‌ی هیچ فعالیتی نداشتیم و اگر متوجه کاری می‌شدند سخت شکنجه می‌شدیم، اما کارهای خوبی انجام می‌دادیم.
تیر خلاص بعثی‌ها به مجروحین بدترین خاطره‌ام بود
سپاه به لحاظ سنی برای اعزام ما ایراد می‌گرفت ترفندهایی بازی کردیم و بالاخره خودمان را 18 ساله جا زدیم.
از زیارت در اسارت تا دیدار با نگهبان زندان
خاطرات اربعینی اسارت؛
مردم دو طرف خیابان جمع شده بودند و ما را نگاه می کردند. عده ای با دیدن ما گریه می کردند و عده ای هم دور از چشم مأموران امنیتی عراق برای ما دست تکان می دادند.
ولوله و عزاداری عجیب اسرا با شنیدن خبر فوت امام(ره)
در مصاحبه با آزاده سرافراز اسماعیل پارسادوست مطرح شد؛
کار به جایی رسید که گفتند: چه می‌خواهید به شما بدهیم که آرام‌تر شوید! ما هم از آن‌ها آرد و خرما و قرآن خواستیم و برای رحلت امام(ره) مراسم گرفتیم.
چرا ایرانی‌ها سینه نزنند؟
خاطره‌ای جالب به مناسبت اربعین حسینی؛
وقتی از مرز جمهوری اسلامی رد شدیم و وارد مرز عراق شدیم فردی که به قول خودش مسئول امنیت اتوبوس بود به سراغ من آمد و خودش را معرفی کرد. اسمش احمد و لقبش ابوشهاب بود.
مهم‌ترین دغدغه ما فرزندانمان هستند
در مصاحبه با آزاده سرافراز ناصر عقیلی ثانی مطرح شد:
بنده دغدغه‌ی شخصی‌ای ندارم و به عنوان آزاده و ۳۰٪ جانباز اعصاب و روان شخصا مشکلی ندارم اما مهم‌ترین دغدغه‌‌ی من و امثال من فرزندان ما هستند.
من را از مغازه‌ام بیرون آوردند و به جنگ فرستادند!
نیروهای ما وقتی عکس خانواده اسرای عراقی را در جیب‌هایشان می دیدند سعی می‌کردند آن‌ها را زنده نگه دارند و از آن‌ها مراقبت کنند.
اسرایی مفقودالأثر بودیم +عکس
گفتگویی کوتاه با آزاده سرافراز محمد برهانی:
آزاده سرافراز مهندس محمد برهانی متولد سال ۱۳۴۴ می باشند، وی در صبح روز عملیات مرصاد اسیر و به مدت ۲۷ ماه در اسارت نیرو های بعثی بودند و در سال ۱۳۶۹ آزاد و به میهن بازگشتند.
عملیات لو رفت؛ بعثی ها ما را به رگبار بستند
گفتگو با دکتر قادر آشنا آزاده و ایثارگر دوران دفاع مقدس:
به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس مدیر کل هنر‌های نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آزاده و ایثارگر دوران دفاع مقدس در باغ موزه دفاع مقدس مهمان برنامه موسسه پیام آزادگان بودند و از آن روز ها برایمان گفتند.
۳۰ سال انتظار برای شنیدن کلمه "بابا"
در گفتگویی با آزاده سرافراز رمضان استادیان:
تاوان دفاع از میهمن برای او این بود که دخترش هیچ وقت نتوانست بابا صدایش کند. حتی حالا که 30 سال از آن زمان گذشته و زینب برای خود بانویی شده، ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است. دختری که سال‌ها پدر را ندیده و بابا صدایش نکرده است،

آخرین خاطرات

پس زمینه خبرنگار افتخاری
صفحه ویژه سید آزادگان