سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
/ خاطـرات

خاطرات آزادگان

در اسارت چه مسلمان و چه مسیحی (ارمنی) فرقی با هم نداشتیم
خاطرات آزاده امیل گریگوریان؛
ما در اسارت نماینده یکایک افراد ملت ایران بودیم، چه مسلمان و چه مسیحی (ارمنی)، فرقی با هم نداشتیم و باید تمام مشکلات موجود را پشت سر گذارده و به کشور خود ایران باز می‌گشتیم.»
طراحی عکس شهید مهدی باکری در اسارت
یکی از رزمنده‌ها عکس شهید مهدی باکری را با خود وارد اردوگاه کرده بود. آن عکس را به من داد و آن را روی پارچه‌ی دشداشه‌ی عربی کشیدم.
آزادی رو وقتی باورمی‌کنم که پامو تو خاک ایران گذاشته باشم
خاطرات آزاده علی هادی‌تبار؛
آن شب احتمالاً آخرین شبی بود که در اردوگاه می‌خوابیدم. من مثل همیشه به خودم می‌گفتم‌: «نباید به هیچ خبری اعتماد کنم، آزادی رو وقتی باورمی‌کنم که پامو تو خاک ایران گذاشته باشم».
خاطره بازی با پزشک اورژانس خط مقدم و اردوگاه اسرای تکریت
پزشک که باشید حسابی درگیر غم و آلام بیماران می‌شوید، دردشان را می‌فهمید و تلاش می‌کنید مرهمی و تسکینی برای درد جان و روحشان شوید. حالا اگر پزشک باشید و در جبهه‌های جنگ طبیب تن مجروحان و زخمی‌ها هم شده باشید که بماند، کارتان سخت‌تر هم می‌شود.
بزرگ‌ترین دستاورد تئاتر اردوگاهی حفظ روحیه اسرا بود
خاطرات آزاده غلام عسگر کریمیان؛
در طی مدت کوتاهی دور از چشم عراقی‌ها در مسائل مذهبی و فرهنگی موفقیت‌های چشم‌گیری به دست آمد که بزرگ‌ترین دستاورد آن حفظ روحیه اسرا با اجرای مراسم دعا و فعالیت‌های فرهنگی به مناسبت‌های مختلف بود.
گردنبند ازدواجم را فروختم تا خاطرات همسرم را چاپ کنم
نویسنده کتاب گلبرگ‌های خاطره:
برخی از آزادگان پس از آزادی و بازگشت به وطن هیچ اشتیاقی به بازگو کردن خاطرات و تلخی های دوران اسارت نداشتند و حتی از یادآوری آن رنج ها و عذاب ها برای خود و نزدیکانشان نیز پرهیز می‌کردند.
تشخیص اوقات شرعی در اسارت به سبک آزادگان
خاطرات آزاده اسماعیل قلیچ‌خانی؛
«قلیچ‌خانی» با بیان خاطراتی از روزه‌داری آزادگان در دوران اسارت، گفت: در طول اسارت شب‌های ماه مبارک رمضان جز معنویاتی که به همراه داشت، برای اسرا شب‌های بسیار به یاد ماندنی را در صفحه‌ی خاطراتشان حک می‌کرد.
شکنجه‌های قرون وسطی در اردوگاه تکریت ۱۱
خاطرات آزاده محمدعلی صمدی؛
سختی‌های تحمیل شده به اسرا در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق آن قدر مشقت‌بار بود که شرح آن برای نسل جوان دشوار و شاید باورنکردنی باشد.
بیا که آب آورده‌ام!/ وقتی که حضرت زهرا(س) به خواب بعثی ها رفت
خاطرات سید آزادگان؛
حضرت زهرا(س) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور وگرنه همه شما را نفرین خواهم کرد.
روزهای سخت اسارت/ از دوش آب سرد تا شکنجه با کابل و شوک الکتریکی
آزاده سرافراز علی اکبر دهقانی؛
آزاده و جانباز سرافراز «علی اکبر دهقانی» از روزهای سخت اسارت خاطراتی را روایت می کند. موسسه پیام آزادگان شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.

آخرین خاطرات

پس زمینه خبرنگار افتخاری
صفحه ویژه سید آزادگان