روایت آزاده معزز علی اکبری؛
قبل از اینکه آزادی اسرا مطرح و شروع شود یک شب در آسایشگاه در عالم رویا دیدم که می گویند: «آزادی نزدیک است و 26 مرداد ماه همگی از بند اسارت رها می شوید.» خواب شیرینی بود دوست نداشتم تمام شود...
خاطرات آزاده حسین اللهوردی؛
در آن روزها جبهه و جنگ به هر چیزی فکر میکردیم جز اسارت که به آن دچار شدیم. همه میدانستیم عملیات ایذایی یعنی جنگیدن تا آخرین نفر و ماندن تا آخرین نفس.
خاطرات آزاده رستم حقیقی؛
در اردوگاه عنبر سرگردی بود به نام سرگرد محمودی که به فارسی مسلط بود و بسیاری از اسرا را اذیت میکرد. یک روز به من گفت که تو آمدی ما را بُکشی؟ آمدی با ما بجنگی؟
هشت سال حماسه(۴)؛
علی دباغچیان آزاده و راوی دفاع مقدس همزمان با چهل و یکمین سالگرد دفاع مقدس و ایام اربعین حسینی به ذکر خاطرهای تأمل برانگیز از جنگ تحمیلی پرداخت.
خاطرات آزاده و جانباز احمدعلی قورچی؛
ما از هر گونه فعالیتی در اردوگاه محروم بودیم و اگر خطایی از ما سر میزد به طور وحشیانهای شکنجه و مجازات میشدیم.
خاطرات آزاده سید رسول حسینی؛
نزدیکهای صبح بود که بههوش آمدم به اطراف نگاه کردم دیدم چند نفر از بچهها هم آنجا هستند گفتم چرا به عقب بر نمیگردید، الان هوا روشن میشه! بچهها گفتند: وسط میدان مین گیر افتادیم.
روایت آزاده احمد یوسفزاده؛
احمد یوسفزاده با شروع جنگ تحمیلی به همراه دو برادر دیگرش محسن و یوسف برای دفاع از انقلاب و اسلام به جبهههای نبرد حق علیه باطل میشتابد و در حالی که نوجوانی بیش نبود در عملیات بیت المقدس به اسارت دشمن بعثی در میآید.
خاطرات آزاده و جانباز قدیرعلی تقیان؛
حاج آقا ابوترابی به ما گفت: هر کس بتواند در حفظ قرآن بکوشد من بعد از اسارت شرایطی فراهم میکنم که به دیدار امام(ره) بروند و من به شوق دیدن امام چند جزء از قرآن را حفظ کردم اما اسارت آنقدر به درازا کشید که از دیدن امام(ره) محروم ماندیم.
دلنوشتهای از به جا مانده گردان امام حسن(ع) «حاج غلامشاه جمیلهای» در حماسه جزایر مجنون را به مناسبت آسمانی شدن این آزاده سرافراز و معزز برای مخاطبین عزیز منتشر کردیم.
آزاده محمود رعیتنژاد:
محمود رعیت نژاد رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس و یکی از ۲۳ نفر نوجوان اسیر در بند رژیم بعثی عراق بود که در عملیات بیت المقدس به اسارت درآمد. به تازگی خاطرات این آزاده در کتاب «از مشهد تا کاخ صدام» به چاپ رسیده است